۱۳۸۶ مهر ۱۵, یکشنبه

برگزاری جشن مهرگان در انجمن زرتشتیان



مهرگان دومین جشن بزرگ ایرانیان دهم مهرماه همزمان با شانزدهمین روز از ماه زرتشتیان برگزار شد و زرتشتیان مقیم تهران با گردهمایی در این روز علاوه بر بزرگداشت مقام مهر، روز پیروزی فریدون و کاوه آهنگر بر ضحاک را گرامی داشتند.


مهرگان دومین جشن بزرگ ایرانیان دهم مهرماه همزمان با شانزدهمین روز از ماه زرتشتیان برگزار شد و زرتشتیان مقیم تهران با گردهمایی در این روز علاوه بر بزرگداشت مقام مهر، روز پیروزی فریدون و کاوه آهنگر بر ضحاک را گرامی داشتند.
در آیین زرتشتی هر یک از روزهای ماه نامی ویژه دارد که همزمانی برخی از این نام ها با هر ماه به جشن خاصی اختصاص داشته است که مهمترین آنها همزمانی روز مهر با ماه مهر که مهر روز از مهر ماه است به جشن مهرگان اختصاص می یابد.
در این جشن که در گذشته با شکوه بسیار برگزار و دومین جشن بزرگ ایرانیان پس از نوروز شمرده می شده است پهن کردن سفره مهر ایزدی در خانه ها به نشانه فرا رسیدن پاییز و فصل جمع آوری محصولات و شکرگزاری از نعمت های خداوند یکی از این مراسم است.
در این سفره حبوبات، میوه های پاییزی، شیرینی، آویشن، سنجد، کتاب مقدس، آینه و گل همواره وجود دارد که برخی از آنها نشانه هایی از محصولات پاییزی است، چرا که جشن مهرگان به پاس شکرگزاری از آفریده های خداوند برگزار می شود.
جشن در آیین زرتشتی به عنوان ستایش از اهورامزدا همواره به عنوان یکی از آیین های مذهبی مورد توجه قرار می گیرد، چنانچه کشاورزان در جشن مهرگان سپاس از محصول را با جشن وایکوبی به جا می آورده اند.این روز که مهمترین دلیل برگزاری جشن در آن همزمانی روز مهر یا میترا با ماه مهر است در طول تاریخ با رویدادهای دیگری نیز همزمان شده است، چنانچه پیروزی فریدون بر ضحاک، تاجگذاری اردشیر بابکان بنیانگذار سلسله ساسانیان و آفرینش مشیه و مشیانه (اولین مرد و زن تاریخ) به این روز نسبت داده می شود.
انجمن زرتشتیان ایران دهم مهرماه با توجه به همزمانی روزهای سوگواری شهادت حضرت علی این جشن باستانی را تنها به صورت نمادین و با سخنرانی برخی از اعضای انجمن برگزار کرد که در این نشست دکتر رستم خسرویانی نایب رئیس این انجمن با اشاره به برگزاری باشکوه این جشن در گذشته گفت؛ هنوز هم در برخی کشورهای آسیایی مانند تاجیکستان این جشن با شکوه خاصی برگزار می شود.
وی همچنین از رسوم گذشته مهرگان در ایران باستان سخن به میان آورد و افزود؛ در مهرگان نیز مانند نوروز گستردن خوان مهرگانی، بار عام شاهان و پیشکش کردن هدایا به دربار، خانه تکانی و لباس نو پوشیدن و دستگیری از بینوایان از کارهایی بود که در این روز انجام می شده است.
در گذشته زمانی که خورشید به وسط آسمان می رسید هر خانواده در گرد خوان مهرگانی به نیایش می پرداخت و سپس همگان به هم شادباش می گفتند و کام خود را شیرین می کردند و به شادی و پایکوبی می پرداختند. مهرگان در دوران اسلامی نیز در دربار عباسیان جایگاه ویژه یی داشت، چنانچه آنان با برگزاری جشن باشکوهی که «مهرجان» خوانده می شد این روز را مانند نوروز گرامی می داشتند.
این روز را زرتشتیان ایران با نقالی قیام کاوه آهنگر و پیروزی فریدون بر ضحاک، شادباش روز مهرگان و خواندن سرودهای آیینی و گردهمایی برگزار می کنند.
میترا (میثره) به همراه ورونه (اپام نپات)در ایران پیش از ظهور زرتشت به عنوان ایزدان بزرگ مورد پرستش قرار می گرفتند که با حضور زرتشت و دعوت مردم به پرستش خدای یکتا اهورامزدا (سرور دانایی) این ایزد تنها به عنوان یاری کننده مومنان در برابر نیرنگ های دیو و ایزد آتش مورد احترام قرار گرفت، با این حال سال هایی پس از زرتشت در کتیبه های ساسانی میترا به عنوان یکی از ایزدان مقتدر به همراه اهورامزدا مورد پرستش و احترام قرار گرفت.در همین زمان گسترش آیین مهرپرستی در سرزمین های غربی سبب شد بسیاری از مفاهیم آیین میترایی در غرب مورد استفاده قرار گیرد، چنانچه امروزه هم حلقه ازدواج که مورد استفاده تمامی بشریت به عنوان نشان پیمان زناشویی است از حلقه مهر اقتباس شده است.


بن مایه : روزنامه ی اعتماد

۱۳۸۶ مهر ۱۰, سه‌شنبه

علی بن ابی طالب





"دروغهای کوچک همیشه خود را نمایان می‌کنند. دروغ را آنقدر بزرگ بگویید که تصور دروغ بودن آن هم به ذهن کسی وارد نشود." آدولف هیتلر.

"هر انسانی نه یکسر شریر است و نه به کمال آراسته به خصال نیک." نیکولو ماکیاولی


شب های قدر است و صحبت از علی و عدالت او بسیار، در این پست برای کوتاه شدن مطلب تنها برخی از رویداد های تاریخی در مورد علی بن ابی طالب که احتمالا از آن مطلع نیستید به طور مختصر و بدون شرح و توضیحی بیان می کنم، اگر فرصتی باشد در آینده هر یک را به طور جداگانه و کامل تر بیان می کنم. بد نیست پست قبلی من"گذری بر نهج البلاغه "را نیز بخوانید.


تولد علی بن ابی طالب (منتهی الآمال، شیخ عباس قمی، پوشینه نخست برگ 184 به نقل از ابن شهر آشوب)
حکایت دریدن آنحضرت قماط را: چنان است که جماعتی حدیث کرده اند از فاطمه مادر آن جناب که فرمود چون علی (ع) متولد شد او را در قماط پیچیده و سخت ببستم علی قوت کرد و او را پاره ساخت من قماط را دولایه و سه لایه نمودم و او را پاره همی نمود تا گاهی که شش لایه کردم پارچه بعضی از حریر و بعضی از چرم بود چون آنحضرت را در لای آن قماط ببستم باز قوت نموده آن قماط را پاره کرد آنگاه گفت ای مادر دستهای مرا مبند که می‌خواهم با انگشتان خود از برای حقتعالی تبصبص و تضرع و ابتهال کنم.


جنگ علی با عمرو بن عبدود و علت تف انداختن او بر چهره علی
سیرت رسول الله، ابن هشام، پوشینه سوم :( نقل قول از علی به عمرو ) چگونه با تو بجنگم درحالی که تو بر اسب نشسته ای (درحالی که من پیاده هستم)، پس از اسب فرود آی تا مانند من (پیاده) شوی. پس از اسبش پیاده شد.

میزان الحکمه، بخش آداب جنگ پوشینه سوم : ابـن عـبـاس : پيامبر خدا (ص ) يكى ازاصحاب خود را مامور كشتن يك نفر يهودى كرد او عرض كـرد : اى رسـول خـدا ! در صـورتى ازعهده اين كار بر مى آيم كه دستم را باز بگذاريد پيامبر خدا (ص ) فرمود : اصولا جنگ حيله ونيرنگ است , هركار مى خواهى بكن .

ـ در جـنـگ احزاب ميان على (ع ) وعمرو بن عبدود سخنانى گذشت على به او فرمود: اى عمرو ! (در بـزدلـى تـو) هـمـين بس نيست كه من به جنگ تن به تن باتو آمده ام وتو كه شهسوارعربى با خـودت كمك آورده اى ؟
عمرو برگشت كه پشت سر خود را نگاه كند امير المؤمنين (ع )بيدرنگ چنان ضربه اى بر دو ساق پاى او وارد آورد كه از پيكرش جدا شدند و گرد و غبارى به هوا برخاست آن حـضـرت در حـالـى كـه بر اثر ضربت عمرو خون از فرقش مى ريخت و ازشمشيرش نيز خون مـى چكيد نزد رسول خدا(ص ) برگشت رسول خدا (ص ) فرمود : اى على !فريبش دادى ؟
عرض كرد : آرى , اى رسول خدا ! جنگ نيرنگ است .


قتل عام یهود بنی قریظه
این ماجرا کمی طولانی است فعلا خلاصه ی آن را می گویم. بعد از جنگ خندق مسلمانان به یهود بنی قریظه حمله می کنند ( به بهانه ی خیانت در جنگ خندق )، بعد از چند روز مقاومت تسلیم می شوند. محمد سعد بن معاذ را که با یهودیان مخالف بود به عنوان حکم انتخاب می کند. سعد گفت : " حکم من در بنی قریظه آن است که هرچه مردانند جمله بکشند و زنان و فرزندان ایشان برده گیرند، و مال ایشان میان مسلمانان قسمت کنند. و چون (سعد) این سخن بگفت، سید علیه السلام بگفت: لقد حکمت (فیهم) بحکم الله من فوق سبعه ارقعه. گفت ای سعد، حکم (که) تو در بنی قریظه بکردی چنانست که در هفت آسمان الله حکم کرده است. سیرت پوشینه دوم برگ 755" در این جریان حدود 700 الی 900 یهودی در یک روز بدست علی و زبیر بن عوام کشته شدند که یکی از آنها نیز زن بود!


زنان علی: (الامام علی بن ابی طالب، رابع الخلفاعء الراشدین، الاستاذ محمد رضا، شیخ خلیل مامون شیحا، دار الکتاب العربی بیروت لبنان، برگ 13.)
بد نیست بدانید علی تنها 3 روز بعد از مرگ فاطمه با دختری به نام امامه ازدواج می‌کند. امامه هم بازی امام حسین بوده است (منابع از کتاب آل دالفک برگ 257؛ دفتر تاریخ آل محمد نوشته پژوهشگر و مورخ نامدار ترک زندگنه زورلی قاضی بهلول بهجت افندی برگردان ادیب میرزا مهدی برگ 205- مجمع الزواید پوشینه نهم برگ 255- دفتر زنان پیغمبر اسلام نوشته عمادزاده که مینویسد امامه آنچنان خردسال بود که بخاک بازی میکرد.) به علت طولانی شدن پست در مورد برخورد او با کنیزانش چیزی نمی نویسم.
1 فاطمه بنت محمد بن عبدالله.
2 خوله بنت جعفر بن قیس بن مسلمه.
3 لیلی بنت مسعود بن خالد.
4 ام البنین بنت حزام بن خالد.
5 ام ولد.
6 اسماء بنت عمیس الخثعمیه.
7 الصهباء ام حبیب بنت ربیعه.
8 امامه بنت ابی العاص بن الربیع بن عبدالعزی، اما زینب بنت رسول الله، و امها خدیجه بنت خویلد.
9 ام سعید بنت عروه بن مسعود.
10 محیاه بنت امریء القیس بن عدی.


قتل علی به دست ابن ملجم و عاقبت ابن ملجم
مروج الذهب، علی بن حسین مسعودی، مترجم ابوالقاسم پاینده، تهران شرکت انتشارات علمی و فرهنگی 1382، پوشینه نخست برگ 774: خوارج معتقد بود که خلیفه باید از میان تمامی مردمان چه عجم و چه عرب انتخاب شود و شایسته ترین فرد خلافت باشد، و علی و معاویه را افرادی میدانست که می‌خواستند عدالت را زیر پا گذاشته و بر سر حکومت بایکدیگر جنگ قدرت کنند، او در هنگامی که به علی حمله میبرد فریاد زد "حکمیت ازان خدا است نه تو ای علی".

محمد رضا سعادت، حکومت اسلامی یا ارزش اسلامی : شیعیان همه میدانند که مولا علی (ع) هنگامی که در بستر شهادت قرار داشتند وقتی برایش شیرآوردند فرمودند: آیا برای اسیر خود ( ابن ملجم ضارب آن حضرت ) نیزغذا برده اند و توصیه می فرمودند که نه تنها بد رفتاری با او نشود حتی گرسنه یا تشنه هم نماند و باز فرمودند: که اگر زنده بمانم خود میدانم با او چگونه رفتارکنم واگر زنده نمانم شما اجازه دارید فقط یک ضربه همان گونه که او زده است بزنید و نکند او را مثله کنید یا شکنجه نمائید. این برخورد امام علی، یک برخورد ارزش اسلامی است یعنی ارزشی است نه حکومتی و سیاسی.

مروج الذهب، علی بن حسین مسعودی، مترجم ابوالقاسم پاینده، تهران شرکت انتشارات علمی و فرهنگی 1382، پوشینه نخست برگ 775 : وقتی خواستند ابن ملجم لعنت الله علیه را بکشند عبدالله بن جعفر گفت "بگذارید من دل خودم را خنک کنم" و دست و پاهای او را ببرید و میخی را سرخ کرد و به چشم او کشید ابن ملم گفت "منزه است خدایی که انسان را آفرید تو چشمان خودت را بسائیده سرب سرمه میکنی" پس از آن او را گرفتند و در حصیر پیچیدند و نفت مالیدند و آتش در آن زدند و بسوختند.
عمران بن حطان رقاشی درباره ابن ملجم و ستایش او درباره ضربی که زد ضمن شعری دراز چنین میگوید "چه ضربتی بود از مردی پرهیزکار که می‌خواست بوسیله آن رضایت خداوند را جلب کند هروقت او را بیاد می آورم پندارم که کفه عمل او بنزد خدا از همه مردم سنگینتر است".

ابن سعد تاریخ نویس دیگر نوشته است: (الطبقات کبری، ابن سعد، المپوشینه الثالث، ذكر عبد الرحمن بن ملجم المرادی) بعد از دفن (علی)، حسن بن علی به سوی عبدالرحمن بن ملجم رفت و او را از زندان خارج کرد تا وی را بکشد. پس مردم جمع شدند، او (حسن) بدن او را به نفت آغشته کرد، و گفت که او را آتش بزنیم. عبدالله بن جعفر و حسین بن علی و محمد بن حنیفه گفتند اجازه دهید تا دل خود را از او خنک کنیم، پس عبدالله بن جعفر دست او را و پاهای او را قطع کرد. او (ابن ملجم) شکوه نکرد. سپس میخ داغ به چشان او کشید، و او شکوه نکرد. سپس گفت تو چشمان خودت را بسائیده سرب سرمه میکنی، سپس گفت اقرا باسم ربك الذی خلق خلق الانسان من علق و تا آخر سوره را خواند، سپس چشمان او پر از اشک شد، دستور دادند زبان او را قطع کنند، پس او شکوه کرد (ضجه زد)، پس به او گفتند ای دشمن خدا وقتی دست و پایت را میبریدیم ضجه نزدی، اکنون چه شده است که وقتی می‌خواهیم زبانت را ببریم ضجه میزنی؟ گفت من ضجه میزنم زیرا من از این دنیا متنفرم، پس زبان او را بریدند و او را درون نمدی پیچیده و سوزاندند.

شیخ عباس قمی نوشته است: پس آن حضرت موافق وصیت امیر المومنین (ع) ابن ملجم ملعون را بیک ضربت بجهنم فرستاد، و بروایت دیگر حکم کرد که او را گردن زدند. و ام الهیثم دختر اسود نخعی خواستار شد تا جسدش را به او سپردند پس آتشی بر افروخت و آن جسد پلید را در آتش بسوخت..... و ابن شهر آشوب و دیگران روایت کرده اند که استخوانهای پلید ابن ملجم را در گودالی انداخته بودند و پیوسته مردم کوفه از آن مغاک بانک ناله و فریاد میشنیدند، و حکایت اخبار آنراهب از عذاب ابن ملجم دردار دنیا بقی کردن مرغی بدن او را در چهار مرتبه و پس او زا پاره پاره نمودن و بلعیدن و پیوسته اینکار را با او نمودند و بر روی سنگی در میان دریا مشهور و در کتب معتبره مسطور است.