۱۳۸۸ خرداد ۲, شنبه

متن کامل قطعنامه دفتر تحکیم وحدت: اولویت با کروبی است



دفتر تحکیم وحدت (اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان سراسر کشور) در تاریخ یکم خرداد 88 با صدور قطع نامه پایانی نشست خود که هفته پیش در تهران برگزار گردید، از مهدی کروبی حمایت کرد.


«معتقدیم حضور یک دولت میانه رو که دست به سرکوب وسیع جامعه مدنی وجنبش های اجتماعی نزند و در عین حال خود را در جایگاه متولی جامعه مدنی و رهبری جنبش اجتماعی نبیند و تنها نقش یک دولت تسهیل گر را ایفا کند می تواند زمینه ساز رشد جامعه مدنی و گذار به دموکراسی شود»

«از سویی دیگر شکست احمدی نژاد ارزشی استراتژیک در بازدارندگی روند گسترش گرایش های میلیتاریستی و بیناد گرایانه در حاکمیت دارد که علاوه بر بعد ملی، پژواکی بین المللی نیز خواهد یافت.»

«از نظر ما تغییر مدیریت اجرایی کشور در جهت منافع ملی امری ضروری است و با تأکید بر بیانیه ۵۴ انجمن اسلامی عضو اتحادیه خواهان این هستیم که: “احمدی نژاد بایدبرود”»

«از نظر ما هیچ یک از کاندیداهای حاضر درصحنه، نمایندگان ایده آل افکار عمومی نبوده و تنها برخی از آنها را می توان کاندیدایی برای گذار از شرایط اضطراری و ایجاد تغییرات حداقلی دانست.»

«با توجه به گفتگوها و رایزنی اعضای دفتر تحکیم وحدت با کاندیداها، احزاب و گروه های حامی آنها و همچنین سایر احزاب و شخصیت های برجسته سیاسی و با در نظر گرفتن نظرات اکثریت انجمن های اسلامی عضو و نیز گزارش نهایی کمیته انتخابات اتحادیه و نهایتاً با استقبال از پاسخ آقای کروبی به نامه ارسالی به کاندیداها، ضمن احترام به آقای میرحسین موسوی اعلام می داریم از نظر ما برنامه ها و تیم اجرایی ایشان به مطالبات دفتر تحکیم وحدت نزدیک تر بوده و در این مرحله از انتخابات اولویت با آقای مهدی کروبی است

«درنهایت از هر دو کاندیدا و احزاب حامی و هواداران آنها نیز می خواهیم از هرگونه تخریب که سود آن نهایتاً به نفع اقتدارگرایان خواهد بود بپرهیزند.»




متن كامل اين بيانيه به شرح زير است :‌

«جامعه مدنی، مطالبه محوری، دولت پاسخگو»
قطعنامه پایانی نشست دفتر تحکیم وحدت


مقدمه

نشست سراسری انجمن های اسلامی دانشجویان دانشگاه های سراسر کشور (دفتر تحکیم وحدت) در تاریخ ۲۴ و ۲۵ اردیبهشت ۱۳۸۸ در شرایطی برگزار شد که عباس حکیم زاده دبیر سیاسی این اتحادیه و چند تن دیگر از اعضاء آن همچنان در بازداشت به سر می برند و اخبار نگران کننده ای از وضعیت آنها در زندان به گوش می رسد.


برگزاری موفقیت آمیز این نشست پس از زمستان سرد جنبش دانشجویی و در شرایطی که کیهان و کیهان نشینان همه تلاش خود را برای تضعیف بزرگترین اتحادیه دانشجویی منتقد و دموکراسی خواه به کار برده بودند، موجب دلگرمی فعالان جنبش دانشجویی گردید.


در این نشست چهره های مختلف سیاسی و مدنی به ارائه دیدگاه ها و نظرات خود پیرامون انتخابات ریاست جمهوری دهم پرداخته و در نهایت با بحث و بررسی اعضاء شورای عمومی تصمیمات لازم برای نوع مواجهه دفتر تحکیم وحدت با انتخابات اتخاذ گردید.


گام های پیشین: از تحریم تا مشارکت انتقادی

ورود دفتر تحکیم وحدت به بحث انتخابات دهم ریاست جمهوری از نشست آبان ۸۷ این اتحادیه کلید خورد. در این نشست اعضاء اتحادیه پس از بحث و بررسی جوانب مختلف تصمیم به مشارکت انتقادی در فرآیند انتخابات گرفتند و بر همین اساس واحد سیاسی دفتر تحکیم وحدت با تشکیل کمیته ای ویژه به بررسی مسأله انتخابات و گفتگو با صاحبنظران سیاسی پرداخت. نتیجه ۳ ماه کار فشرده واحد سیاسی، شورای مرکزی و نیز انجمن های اسلامی دانشگاه های سراسی کشور دراسفند ۱۳۸۷ به صورت بیانیه ای مفصل همراه با ۴ ضمیمه منتشر و در اختیار افکار عمومی قرار گرفت.


این بیانیه در ۴ ضمیمه خود به ترتیب به نقد عملکرد ۸ ساله اصلاح طلبان در قدرت، بررسی تحریم به عنوان یک استراتژی در انتخابات ۸۴، تحلیل شرایط کلی انتخابات و نیز طرح اولیه مطالبات دفتر تحکیم وحدت پرداخت و ۴ محور زیر را به عنوان دستور کار آتی اتحادیه اعلام نمود:


۱.تأکید بر انتخابات آزاد و سالم
۲.تأکید بر مطالبه محوری
۳.ادامه گفتگوی انتقادی
۴.پرهیز از فضای احساسی و هیجانی کاذب


اعضای شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت در اواخر فروردین سال جاری با انتشار متن کامل مطالبات اتحادیه از کاندیداهای ریاست جمهوری در ۲ سرفصل مطالبات دانشگاهی و مطالبات کلان سیاسی، اجتماعی وارد فاز گفتگو و رایزنی با کاندیداهای نزدیک به جریان اصلاحات شدند که در این میان دیدار با مهدی کروبی انجام شد و دیدار با میرحسین موسوی به دلایل نامعلوم میسر نگردید.


سرانجام در تاریخ ۲۴ و ۲۵ اردیبهشت با برگزاری نشست شورای عمومی و ارائه گزارش کمیته انتخابات گام آخر در تصمیم گیری دفتر تحکیم وحدت برداشته شد و مقرر گردید تا پس از ارسال نامه ای به ۲ کاندیدا و درخواست اظهارنظر صریح پیرامون مطالبات فعالان دانشجویی تصمیم نهایی گرفته شود که این تصمیم به شرح زیر اعلام می شود:


۱- تأکید بر نگاه حداقلی و تاکتیکی به انتخابات

همچون سالهای اخیر بر این باوریم که اصلاحات انتخابات محور، که نقش مردم را تنها به حضور در پای صندوق های رأی محدود می کند، به دلیل موانع ساختاری راهگشای مسیر دموکراسی، توسعه و حقوق بشر نخواهد بود و راهبرد مناسب برای عبور از بن بست فعلی را اصلاحات جامعه محور با تکیه بر جنبش های اجتماعی و نهادهای مدنی می دانیم. با این حال معتقدیم حضور یک دولت میانه رو که دست به سرکوب وسیع جامعه مدنی وجنبش های اجتماعی نزند و در عین حال خود را در جایگاه متولی جامعه مدنی و رهبری جنبش اجتماعی نبیند و تنها نقش یک دولت تسهیل گر را ایفا کند می تواند زمینه ساز رشد جامعه مدنی و گذار به دموکراسی شود. بنابراین ضرورتاً نگاه به انتخابات یک نگاه حداقلی بوده و کمک به حضور نیروهای میانه رو در دولت را به عنوان یک تاکتیک برای راهبرد اصلاحات جامعه محور می دانیم.


در نگاهی واقع بینانه پیروزی اصلاح طلبان درانتخابات آتی به معنای شکل گیری دموکراسی پایدار و حل همه جانبه معضلات کشور نیست ، بلکه این استعداد را دارد تا با باز کردن نسبی فضای سیاسی ، از فشار های موجود بر نیروهای جامعه مدنی بکاهد و بدین ترتیب فضا را برای رشد و تجدید سازمان انها هموار کند.


۲- توجه به ضرورت تغییر

اگر چه دولت و سایر نهادهای انتخابی در ساختار حاکمیت ایران تنها بخش کوچکی از قدرت را در دست دارند و بخش بزرگتر در اختیار نهادهای انتصابی است، با این حال حضور ۴ ساله محمود احمدی نژاد در رأس دولت نشان داد که یک اقتدارگرای تمام عیار با همین درصد کوچک از قدرت می تواند شریانهای حیاتی جامعه مدنی و فعالین سیاسی منتقد را یک به یک قطع کند و با اتخاذ سیاست های ماجراجویانه در عرصه بین الملل و بی توجهی به نظرات کارشناسان درحوزه اقتصاد، کشور را در لبه پرتگاه قرار دهد و البته که این شرایط پیش از آنکه به ضرر حاکمیت باشد زندگی را برای مردم سخت تر می کند. گسترش روزافزون فساد و قانون گریزی از سوی دولت باعث افزایش بی اعتمادی وافزایش شکاف دولت ملت گردیده و روحیه ماجراجویی و عقل ستیزی حاکم در سیاست خارجی به افزایش بی اعتباری در صحنه بین المللی منجر شده است.


از سویی دیگر شکست احمدی نژاد ارزشی استراتژیک در بازدارندگی روند گسترش گرایش های میلیتاریستی و بیناد گرایانه در حاکمیت دارد که علاوه بر بعد ملی، پژواکی بین المللی نیز خواهد یافت. اینک انتخابات ریاست جمهوری دهم ایران صرفنظر از اینکه با معیار های انتخابات آزاد، منصفانه و موثر تعارض بنیادین دارد، به بستری برای رویارویی مدافعان و دشمنان دموکراسی ، حقوق بشر، خرد گرایی و میانه روی در سطح جهانی تبدیل شده است. همچنین این شکست، عزم و اراده ملی در مخالفت با برنامه ساختار قدرت در بلا موضوع کردن انتخابات و تعطیلی کامل بعد جمهوریت نظام را نیز به نمایش می گذارد.


بنابراین از نظر ما تغییر مدیریت اجرایی کشور در جهت منافع ملی امری ضروری است و با تأکید بر بیانیه ۵۴ انجمن اسلامی عضو اتحادیه خواهان این هستیم که: “احمدی نژاد بایدبرود”


۳- مطالبه محوری به جای رأی آوری

برخورد مطالبه محور با انتخابات که نخستین بار توسط فعالان این اتحادیه در آبان ۸۷ مطرح گردید، امروز تبدیل به گفتمان غالب جنبش های اجتماعی و جامعه مدنی و حتی تشکل های سیاسی شده است. از نظر ما مطالبه محوری راهکاری مناسب برای فرار از دوگانه همیشگی تحریم یا مشارکت بی قید و شرط بوده و می تواند به شیوه ای دقیق تر تصمیم به تحریم یا مشارکت انتقادی را منجر شود. از سوی دیگر با درس گیری از انتخابات ۲ خرداد ۷۶، مطالبه محوری با عبور از شخص محوری سبب تنظیم صحیح رابطه ی جامعه مدنی و احزاب و گروه های سیاسی که برای حضور در قدرت با یکدیگر رقابت می کنند خواهد شد. دراین رابطه دو طرفه ما فعالان جامعه مدنی با طرح مطالبات خود تلاش می کنیم تا دولت را پاسخگو کرده و کاندیداها با اعلام تعهد به مطالبات در جهت جلب آرای ما تلاش می کنند. بدیهی است پیروزی کاندیدای نزدیک تر به مطالبات جامعه مدنی موجب تثبیت این رابطه خواهد شد.


از نظر ما حضور هر دو کاندیدای نزدیک به جریان اصلاحات در مرحله اول انتخابات سبب می شود تا با جمع آوری آرای اقشار مختلف و بالا رفتن میزان مشارکت مردم، احتمال دو مرحله ای شدن انتخابات بیشتر شود. بنابراین می بایست هر جریان اجتماعی در این مرحله کاندیدای نزدیک تر به خود را مشخص کرده و به او رأی دهد و در مرحله دوم همه آنها پشت سر رقیب احمدی نژاد بسیج شوند. بدین سبب در این مرحله شیوه مناسب برای مقایسه کاندیداها را پاسخ آنها به مطالبات و نه احتمال رأی آوری بیشتر قرار دادیم.


لازم به ذکر است کمیته انتخابات دفتر تحکیم وحدت با تحلیل محتوای گفتمان دو کاندیدا و بررسی سخنرانی ها و بیانیه های آنها و نیز سنجش وزن و احتمال تحقق مطالبات از طریق نظرسنجی از اعضای شورای عمومی به شیوه ای علمی اقدام به مقایسه ۲ کاندیدا نموده است که گزارشهای آن در روزهای آینده منتشر خواهد شد.


۴- کاندیدای اضطراری و نه کاندیدای ایده آل

در یک انتخابات آزاد در نظام های پایبند به دموکراسی مردم از طریق رأی دادن می توانند آزادانه کاندیدایی را برگزینند که به طور کامل نماینده افکار عمومی خواهد بود.


این نکته مشخص است که در ایران به دلیل وجود نهادی مانند شورای نگهبان که حتی عملکرد تنگ نظرانه آن فراتر از قانون اساسی است، بخش بزرگی از جامعه نمی تواند سخنگویان واقعی خود را در میدان رقابت ببیند. از نظر ما هیچ یک از کاندیداهای حاضر درصحنه، نمایندگان ایده آل افکار عمومی نبوده و تنها برخی از آنها را می توان کاندیدایی برای گذار از شرایط اضطراری و ایجاد تغییرات حداقلی دانست.


در این میان آنچه مهم است ضرورت حفظ هویت مستقل و متمایز نیروهای جامعه مدنی و جنبش های اجتماعی از جناح های میانه رو و اصلاح طلبان حکومتی است به گونه ای که کاندیداهای اصلاح طلب حداکثر در قامت بخش میانه روی قدرت مورد توجه قرار گیرند نه به عنوان رهبران جنبش اجتماعی و یا متولی جامعه مدنی.


۵- نگرانی نسبت به سلامت انتخابات

متأسفانه برخی اخبار و شواهد حاکی از آن است که نمی توان چندان نسبت به سلامت انتخابات امیدوار بود. لغو برنامه کاندیداهای منتقد، توقیف نشریات آنها، برخورد جانبدارانه صدا و سیما، ورود رسمی نظامیان به بحث انتخابات و تجربه انتخابات چند سال اخیر همگی نشان دهنده این است که گروهی عزم جدی برای انتخاب دوباره محمود احمدی نژاد حتی به قیمت جابجایی آرای مردم نموده اند.
از همه کاندیداها و هواداران آنها می خواهیم تا برنامه ای جدی برای صیانت آراء مردم داشته باشند و در صورت بروز تقلب اکتفا به شکایت به خدا نکرده و دست به اعتراضات عملی بزنند. از فعالین دانشجویی نیز می خواهیم تا به صورت نیروهای داوطلب به همکاری با “کمیته صیانت از آراء” بپردازند.


جمع بندی:

با توجه به گفتگوها و رایزنی اعضای دفتر تحکیم وحدت با کاندیداها، احزاب و گروه های حامی آنها و همچنین سایر احزاب و شخصیت های برجسته سیاسی و با در نظر گرفتن نظرات اکثریت انجمن های اسلامی عضو و نیز گزارش نهایی کمیته انتخابات اتحادیه و نهایتاً با استقبال از پاسخ آقای کروبی به نامه ارسالی به کاندیداها، ضمن احترام به آقای میرحسین موسوی اعلام می داریم از نظر ما برنامه ها و تیم اجرایی ایشان به مطالبات دفتر تحکیم وحدت نزدیک تر بوده و در این مرحله از انتخابات اولویت با آقای مهدی کروبی است.


امیدواریم که ایشان با پایبندی به تعهدات شان در پیگیری مطالبات مطرح شده، در عرصه ریاست جمهوری نیز پذیرای نقد جریان دانشجویی نسبت به امور مختلف کشور باشند.


درنهایت از هر دو کاندیدا و احزاب حامی و هواداران آنها نیز می خواهیم از هرگونه تخریب که سود آن نهایتاً به نفع اقتدارگرایان خواهد بود بپرهیزند.


اتحادیه انجمن های اسلامی دانشجویان دانشگاه های سراسر کشور
دفتر تحکیم وحدت
اول خرداد ۱۳۸۸


جدول کامل پخش برنامه های نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری در صدا و سیما

با کلیک بروی عکس، آن را با سایز اصلیش مشاهده کنید.



عصر روز چهارشنبه مراسم قرعه‌کشی برنامه‌های مناظره و تبلیغات نامزدها هم ‌زمان با اعلام رسمی اسامی نامزدها از سوی وزارت کشور انجام شد و در این مراسم قرار بر این شد که چهار رنگ زرد، سبز، آبی و قرمز قرعه‌کشی شوند تا هر کدام به عنوان رنگ یکی از کاندیداها در جدول برنامه‌ها گذاشته شود.
از نکات جالب توجه این قرعه کشی مشخص شدن رنگ سبز برای موسوی که نماد حامیانش است و همچنین رنگ قرمز برای احمدی نژاد!


* جمعه 1 خردادماه
- ساعت 21:45 برنامه 45 دقیقه‌ای با دوربین شبكه یك سیما میرحسین موسوی

* شنبه 2 خردادماه
- ساعت 21:45 برنامه 45 دقیقه‌ای با دوربین شبكه یك سیما محسن رضایی

* یك‌شنبه 3 خردادماه
- ساعت 21:45 برنامه 45 دقیقه‌ای با دوربین شبكه یك سیما مهدی كروبی

* دوشنبه 4 خردادماه
- ساعت 21:45 برنامه 45 دقیقه‌ای با دوربین شبكه یك سیما محمود احمدی نژاد
- پاسخ به پرسش ایرانیان خارج از كشور از شبكه جام جم به مدت 60 دقیقه میرحسین موسوی

* سه شنبه 5 خردادماه
- ساعت 18:30 برنامه 60 دقیقه‌ای شبكه 4 سیما پاسخ به پرسش كارشناسان مهدی كروبی

* چهارشنبه 6 خردادماه
- ساعت 19:30 برنامه 30 دقیقه‌ای گفتگو از شبكه خبر محسن رضایی
- پاسخ به پرسش ایرانیان خارج از كشور از شبكه جام جم به مدت 60 دقیقه محمود احمدی نژاد

* پنج شنبه 7 خردادماه
- ساعت 22:45 برنامه گفتگوی ویژه خبری 45 دقیقه از شبكه دو سیما مهدی كروبی

* جمعه 8 خردادماه
- ساعت 21:45 برنامه 30 دقیقه‌ای مستند یك از شبكه اول سیما محمود احمدی نژاد
- پاسخ به پرسش ایرانیان خارج از كشور از شبكه جام جم به مدت 60 دقیقه محسن رضایی

* شنبه 9 خردادماه
- ساعت 21:45 برنامه 30 دقیقه‌ای مستند یك از شبكه اول سیما میرحسین موسوی

* یك‌شنبه 10 خردادماه
- ساعت 21:45 برنامه 30 دقیقه‌ای مستند یك از شبكه اول سیما محسن رضایی
- ساعت 19:30 برنامه 30 دقیقه‌ای گفتگو از شبكه خبر محمود احمدی نژاد
- پاسخ به پرسش ایرانیان خارج از كشور از شبكه جام جم به مدت 60 دقیقه مهدی كروبی

* دوشنبه 11 خردادماه
- ساعت 21:45 برنامه 30 دقیقه‌ای مستند یك از شبكه اول سیما مهدی كروبی
- ساعت 22:45 برنامه گفتگوی ویژه خبری 45 دقیقه از شبكه دو سیما محسن رضایی

* سه شنبه 12 خردادماه
- ساعت 22:30 برنامه 90 دقیقه‌ای مناظره شبكه سوم سیما میان مهدی كروبی و محسن رضایی
- ساعت 18:30 برنامه 60 دقیقه‌ای شبكه 4 سیما پاسخ به پرسش كارشناسان میرحسین موسوی
- مستند 30 دقیقه‌ای شبكه جهانی جام‌جم محسن رضایی

* چهارشنبه 13 خردادماه
- ساعت 22:30 برنامه 90 دقیقه‌ای مناظره شبكه سوم سیما میان محمود احمدی نژاد و میرحسین موسوی

* پنج شنبه 14 خردادماه
- ساعت 22:30 برنامه 90 دقیقه‌ای مناظره شبكه سوم سیما میان محسن رضایی و میرحسین موسوی
- مستند 30 دقیقه‌ای شبكه جهانی جام‌جم محمود احمدی نژاد

* جمعه 15 خردادماه
- ساعت 22:45 برنامه گفتگوی ویژه خبری 45 دقیقه از شبكه دو سیما محمود احمدی نژاد
- ساعت 18:30 برنامه 60 دقیقه‌ای شبكه 4 سیما پاسخ به پرسش كارشناسان محسن رضایی
- ساعت 19:30 برنامه 30 دقیقه‌ای گفتگو از شبكه خبر میرحسین موسوی

* شنبه 16 خردادماه
- ساعت 21:45 برنامه 30 دقیقه‌ای مستند دو از شبكه یك سیما مهدی كروبی
- ساعت 22:30 برنامه 90 دقیقه‌ای مناظره شبكه سوم سیما میان محمود احمدی نژاد و مهدی كروبی
- مستند 30 دقیقه‌ای شبكه جهانی جام‌جم میرحسین موسوی

* یك‌شنبه 17 خردادماه
- ساعت 21:45 برنامه 30 دقیقه‌ای مستند2 از شبكه یك سیما محمود احمدی نژاد
- ساعت 22:30 برنامه 90 دقیقه‌ای مناظره شبكه سوم سیما میان میرحسین موسوی و مهدی كروبی

* دوشنبه 18 خردادماه
- ساعت 21:45 برنامه 30 دقیقه‌ای مستند2 از شبكه یك سیما میرحسین موسوی
- ساعت 22:30 برنامه 90 دقیقه‌ای مناظره شبكه سوم سیما میان احمدی نژاد و محسن رضایی
- مستند 30 دقیقه‌ای شبكه جهانی جام‌جم مهدی كروبی

* سه شنبه 19 خردادماه
- ساعت 21:45 برنامه 30 دقیقه‌ای مستند2 از شبكه یك سیما محسن رضایی
- ساعت 22:45 برنامه گفتگوی ویژه خبری 45 دقیقه از شبكه دو سیما میرحسین موسوی
- ساعت 18:30 برنامه 60 دقیقه‌ای شبكه 4 سیما پاسخ به پرسش كارشناسان محمود احمدی نژاد
- ساعت 19:30 برنامه 30 دقیقه‌ای گفتگو از شبكه خبر مهدی كروبی


۱۳۸۸ اردیبهشت ۲۹, سه‌شنبه

پيش بینی بحران، از 142 سال قبل



مقاله زیر از مسعود بهنود با عنوان "اعتباری که رهروان می بخشند" در روزنامه اعتماد (یک شنبه 27 اردیبهشت 88) چاپ شد ولی به دلایلی من ترجیح دادم عنوان آن را تغییر داده و در وبلاگم منتشر نمایم.
کارل مارکس: «سرمايه داران بزرگ تا طبقه کارگر را به خريد کالاهاي مصرفي گران قيمت، خانه و تجهيزات تکنولوژيک معتاد کنند، به آنها فشار مي آورند تا از بانک ها وام و اعتبار بگيرند و بدهکار شوند. تا جايي که اين بدهي ها ديگر پرداختني نخواهد بود. آنگاه اعتبارهاي سوخت شده بانک ها را به سوي ورشکستگي مي برد و چاره يي نمي ماند جز ملي کردن آنها.»


مسعود بهنود: يک نامه در صندوق پستي دنياي مجازي افتاد عنوانش بود «پيش بيني بحران، از 142 سال قبل». مقصود بحران همه گير اقتصاد غرب است، بحران اعتباري، بحراني که پايه پول و اقتصاد و ليبراليسم و مبناي تفکر کينزي را لرزانده است. بحراني که ابعاد وحشتناکش مي گويند هنوز ظاهر نشده، اما خواب از مردم غرب ربوده است.

مردمي که تا به حال خود را سرزنش مي کردند که چرا دو سال قبل به هشدار نوريل روبيني - مشهور به دکتر دووم - بزرگ شده تهران و درس خوانده در معتبرترين دانشگاه هاي اقتصاد و يکي از چهار اقتصاددان بزرگ امروز جهان عنايت نکردند. و ندانستند که خانه سست و بي بنيان است و هر آن فروريختني. خانه عنکبوت است.

اي ميل خبر مي دهد 142 سال قبل هم يکي ديگر پيش بيني کرده بود بحران را. کارل مارکس. و جمله يي نقل شده از کتاب کاپيتال مارکس.

«سرمايه داران بزرگ تا طبقه کارگر را به خريد کالاهاي مصرفي گران قيمت، خانه و تجهيزات تکنولوژيک معتاد کنند، به آنها فشار مي آورند تا از بانک ها وام و اعتبار بگيرند و بدهکار شوند. تا جايي که اين بدهي ها ديگر پرداختني نخواهد بود. آنگاه اعتبارهاي سوخت شده بانک ها را به سوي ورشکستگي مي برد و چاره يي نمي ماند جز ملي کردن آنها.»

خواندن جمله يي چنين آه از نهاد هر کس برمي آورد. پس مرد بزرگ کارل مارکس گفته بود. 142 سال پيش گفته بود و ديده بود پايان کار را. اما چندان که اين نامه الکترونيکي در فضاي مجازي مي چرخد حيرت ها چندان نمي پايد و ندا درمي آيد کلمات و تعبيراتي مانند «کالاهاي مصرفي گران قيمت» يا «تکنولوژي» متعلق به نيمه دوم قرن بيستم است نه از قرن نوزدهم که مارکس در آن زيست. کشف مي شود اين ترجمه ساختگي کار کساني در سيبري 2008 است نه لندن سال 1867. پس مجله هفتگي تايمز لندن هم خوشمزگي مي کند که «بحران را نه نوسترا داموس نه کارل مارکس و نه گرچو مارکس و نه هارپو و نه حتي چيکو پيش نديده بودند». ديگري نظر مي دهد که «مرد ريشو اگر پيشگويي مي دانست چرا فروپاشي بلوک شرق و ممالکي با نظام هاي مارکسيستي را نديده بود.»

در اين ميانه يک ايراني هم نظري داد. نوشت؛ حتي اگر آن کلمات بديع قرن بيستمي حذف شود به گفته کساني به بزرگي کينز غپيام آور اقتصاد آزادف باز هم مارکس آدم بزرگي است و کاپيتال اولين اثر برجسته در اقتصاد مدرن. حتي اگر گولاک و اردوگاه هاي سيبري و قره قوم صدها برابر از اينکه هستند بزرگ تر شوند و هولوکاست به فراموشي سپرده شود. حتي اگر بنويسند و ثابت کنند استالين چند برابر کشتار هيتلر و چنگيز و مغول آدم کشته است.

جهان را مردان تفکر ساخته اند و مارکس تنها متفکري نيست که دستاورد تفکراتش وسيله قدرت طلبان شده است. آنقدر شده است که بازي استاليني چيزي از بزرگي مرداني که انديشيدند و انديشيدن را ياد نسل ها دادند، نمي کاهد. حتي مي توان از زبان مارکس و انگلس گفت گرم يادآوري يا نه، من از يادت نمي کاهم. چنان که تاکنون جهان سرمايه داري بارها و بارها خبر از دفن مارکس داده است. هميشه رونق اقتصادي غرب مصادف بوده است با برگزاري مراسم تشييع جنازه مارکس. اما چندي نگذشته خواب شان پريشان شده است چون به صدايي دريافته اند از پشت شمشادهاي براندنبورگ مرد ريشويي با دست هاي کوچک و مغز بزرگ دارد راه مي رود.

به نوشته آن ايراني مردان بزرگ جهان، آنها که تمدن ها را ساخته اند کمتر بخت آن داشته اند در به اجرا درآمدن پندارهايشان دخالت کنند. بيشترين حاصل انديشه شان فرصت قدرت مداري کساني شده که درک و فهم درستي از آنها نداشته اند. ميراث بيشتر مردان تمدن ساز روزگاراني در دستان کوچک آدم هايي قرار گرفته است با زبان هاي دراز. تنها ميراث شاه اسماعيل نابغه نبود که به دست شاه سلطان حسين تاجي شد و بر موهاي فرفري و خاک گرفته محمود قلزائي گذاشته شد.

اگر پوستين مارکس تن پوش اروپاي صنعتي شده بود و لنين آن را بر دوش نمي انداخت به قلب موژيک ها در يخبندان دهقاني روسيه نمي برد، اگر ميراث آن مغز بزرگ در ملي گرايي آن گرجي قدرت مدار ضرب نمي شد و از آن سلطنت مطلقه يي به نام ديکتاتوري پرولتاريا به وجود نمي آمد. و اگر چنان ها نمي شد چه بسا جهان امروز جهاني ديگر بود. آرمانخواهان امروز بي الگو نبودند. و دريغ و درد روزان و شبان شان نبود.

نور ببارد بر آرامجايش - نورعلي خان برومند - مي گفت "ابوالحسن خان ساز خوش نمي زد، شتاب داشت انگار پشت سرش گذاشته بودند، اما تا بخواهي پرويز و مهدي و حبيب و حسين پنجه شيرين دارند و آرشه خوش مي کشند، پس نام ابوالحسن خان جاودان مي ماند، چون پيروانند که به رهروان نام و اعتبار مي بخشند".

به اعتبار اين سخن چه بسا از رهروان تفکر جهاني که نام شان نماند و نمي ماند، چون رهرواني نداشتند خردمند.

بیش از ۵۰ انجمن اسلامی دانشجویی با امضای بیانیه مشترکی اعلام کردند: احمدی نژاد باید برود



خبرنامه امیرکبیر: بیش از ۵۰ انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه های کشور با امضای بیانیه مشترکی اعلام کردند حضور مجدد احمدی نژاد به عنوان رئیس جمهور با توجه به کارنامه ننگین وی باعث تبعات هر چه بیشتر برای اقشار مختلف مردم و وضعیت ایران خواهد شد. متن این بیانیه به شرح زیر است:


اینک زمان نشان دادن صلابت اراده هاست، حافظه ی تاریخی ما می گوید هیچ گاه ایران بعد از انقلاب چنین بر لبه ی خطرناک بحران ها قرار نگرفته بود، هیچ گاه چنین منافع ملت در معرض آسيب نبوده است، عزت و غرور ملي مان اين چنين به دنبال ماجراجويي هاي سياستمداران حاكم جريحه دار نشده بود و كرامت انسان ايراني در جهان خدشه دار نشده بود. امروز پس از گذشت قريب به چهار سال از عمر دولت آقاي احمدي نژاد بار ديگر با استناد به آنچه در اين مدت بر ملت و مملكت مان رفته است اعلام مي كنيم کارنامه ی دولت نهم منفی و غير قابل دفاع بوده و ادامه حیات این دولت منجر به چشم انداز نگران کننده تری برای منافع ملت می شود:


کارنامه ی سیاست های دولت نهم در دانشگاه [۱]

به جرئت می توان گفت دانشگاه، این مهمترین کانون آزادی خواهی و روشنگری سهمگین ترین ضربات و بیشترین فشار ها را از جانب دولت نهم دریافت کرده است. احضار تمام نشدني دانشجويان به كميته هاي انظباطي و صدور احكام سنگين محروميت از تحصيل و ممانعت از حضور دانشجويان منتقد به دانشگاه، سلب آزادی های آکادمیک به واسطه تهدید و اخراج اساتید برجسته و دگراندیش، تعلیق و جلوگیری از فعالیت های تشکل های دانشجویی مستقل و فشار بر اعضاء انجمن های اسلامی دانشجویان جلوگیری از اجرای برنامه ها و فعالیت های دانشجویان، بازداشت و شکنجه بسیاری از دانشجویان منتقد و معترض به دولت، ایجاد محدودیت های اداری و سیاسی به ویژه در زمينه علوم انسانی و اجتماعی برای اساتید و دانشجویان، اعمال سهمیه بندی جنسیتی و بومی گزینی جنسیتی و جلوگیری از ورود دختران به دانشگاه و… تنها بخش کوچکی از حمله کینه توزانه دولت به دانشگاه است که همراه با گسترش کرختی و یاس و کاهش نشاط و امید در فضای دانشگاه و کاهش شاخص های کمی و کیفی آموزش عالی بوده است و روند فرار مغز ها و نيروي انساني زبده را به دنبال داشته است.

مسئله شرم آور ستاره دار كردن دانشجويان منتقد و دگر انديش خود به خوبي پرده از تنگ نظري و تماميت خواهي مسئولين و مديران امر بر مي دارد. نامه سرگشاده بي سابقه ۱۰۹ نفر از اساتید دانشگاه خود به خوبی وضعیت اسفبار دانشگاه در ابعاد مختلف را به نمایش مي گذارد.

از سوي ديگر بسط نگاه امنیتی و ایجاد فضای پلیسی و بستن تمامی روزنه های تنفس نهایت دشمنی دولتمردان نهم را با دانشگاه نشان می دهد. سوء استفاده از شهید و فرهنگ شهادت و ارائه تصویری خشونت گرا و غیر عقلانی از دین و تحميل هزينه هاي سنگين به دانشجويان در اين مسير نه فقط سبب تحکیم خصایل والای انسانی در دانشگاه و جامعه نشده است بلکه به عکس جواب داده است و اساساٌ به باور هاي ديني نسل جدید ضربات سهمگيني وارد کرده است.


کارنامه ی سیاست های دولت نهم در عرصه ی اجتماعی و سیاسی [۲]

دولتی که شعار داده بود کابینه ای ۷۰ ملیونی می آفریند به سرکوب گسترده، سازمانی و بی وقفه جامعه مدنی پرداخت. این دولت تمام توان خود را به کار گرفت تا اندک نهاد های مدنی موجود را برچیند.

تعطیلی نسبتا کامل مطبوعات به عنوان رکن چهارم دموکراسی، تهدید دائمی اندک روزنامه های مستقل، دخالت مستقيم و بي سابقه در روند مديريتي نشريات و مطبوعات غير دولتي و مستقل، سانسور شدید در عرصه کتاب و هنر، فیلترینگ فضای مجازی و اینترنت، افت کمی و کیفی تولیدات فرهنگی-هنری، سرکوب جنبش های اجتماعی از قبیل جنبش زنان، اقوام ايراني، کارگران و معلمان ، برخورد شدید و یورش به تجمعات مسالمت آمیز و قانونی زنان، کارگران ، معلمان و دانشجویان و بازداشت، شکنجه و تعقیب فعالین آنها ، برخورد بسیار خصمانه با با فعالان ترک و کرد و حتی دراویش، پلمپ غیر قانونی تشکل های حقوق بشری از جمله کانون مدافعان حقوق بشر و برخورد با گردانندگان آن ، ایجاد رعب و وحشت در جامعه به بهانه گشت های ارشاد و برخورد با ارازل و اوباش و …

همچنين نگاهي به عملكرد دولت نهم نشان از ركورد شكني ديگر اين دولت در عرصه كشورداري دارد. چه اينكه پس از پيروزي انقلاب تا كنون هيچ دولتي اينچنين چشم بر تحليل هاي كارشناسانه در امر كشورداري نبسته است.


کارنامه ی سیاست های دولت نهم در عرصه ی اقتصادی [۳]

دولتی که قرار بود نفت بر سر سفره های مردم آورد، به مبارزه با فساد بپردازد و عدالت گستر باشد با بها ندادن به مفاهیم بنیادی علم اقتصاد و عدم برنامه ریزی، شیوه اقتصاد دستوری و حتی بی توجهی به سند چشم انداز بیست ساله، برنامه چهارم و سیاست های اصل ۴۴ قانون اساسی، تنش های ستیزگرانه با جهان، بي توجهي به هشدار و پیش بینی های اقتصادانان کشور که به صورت چندین نامه در سال های گذشته گوشزد شده بود؛ عملا عزم برچيدن سفره هاي بي رنگ و رونق مردم را دارد. تورم، بیکاری و فقر را به بالاترین حد خود رسيده و “نظام پولی و بانکی” و “فضای کسب و کار” تقریبا از هم فروپاشیده است و یا در معرض فروپاشی است، امروز دولت به برکت آخرین دلارهای نفتی هنوز باقیمانده، می کوشد تا با بسط فرهنگ “گداپروری و صدقه سالاري” نگاه های مردم را در آستانه انتخابات به خود معطوف کند.

فساد اقتصادی و گسترش رانت خواری، ناسالم و غیر شفاف بودن عرصه اقتصاد، اکثریت مردم ایران را علی رغم برخورداری از مواهب طبیعی زیر خط فقر قرار داده است به گونه ای که آنان را حتی در تأمین مایحتاج روزانه خود دچار مشکل کرده است.


کارنامه ی سیاست های دولت نهم در عرصه بین المللی [۴]

موضع گیری و سخنان نسنجیده محمود احمدی نژاد در عرصه بین المللی علاوه بر هدر دادن منافع ملت ایران سبب مخدوش گشتن چهره صلح طلب و آزادی خواه ایرانیان در عرصه جهانی شده است.

دولت ماجراجوی نهم به اسم عزت کشور و اقتدار ایران بدون توجه به منافع ملت پیاپی تنش آفریده، کشور را در شرایط بغرنجي قرار داده و احتمال وقوع جنگ و تبعات ويرانگر آن نظير ریسک سرمایه گذاری را افزايش داده است. عدم اتخاذ سیاست های درست و متناسب با منافع ملت در خصوص پرونده هسته ای، ایران را اکنون با تحریم های گوناگون بین المللی روبه رو کرده است که آثار منفی تحريمها، اینک آشکار شده است و هر چه بیشتر به پیش برویم آثارشان بیش از پیش نمایان خواهد شد. عدم تدبیر لازم در عرصه سیاست خارجی و درک درست از مناسبات دیپلماتیک و تعامل با جامعه جهانی سبب زیر سوال رفتن حاکمیت ملی ایران بر جزایر سه گانه تنب بزرگ و کوچک و ابوموسی در برابر ادعا های امارات شده و تقلیل حاکمیت مسلم ایران از ۵۰ درصد دریای خزر به ۱۲ درصد را در پی داشته است. همچنین نزدیکی بیش از حد ، هزینه زا و بدون توجه به منافع ملت به بعضی دیکتاتور های حاکم بر کشور های آمریکای لاتین و عدم همراهی با جامعه بین المللی در عرصه منطقه ای زمینه ساز تقويت سوء ظن جهاني به ايران و تشدید تحریم ها و فشار های بین المللی برکشور شده است.


جمع بندی

روی کار آمدن محمود احمدی نژاد و حضور نظامیان در حوزه اجرایی کشور، منجر به حاکم شدن یک نگاه امنیتی و سرکوبگر به جریانات اجتماعی و سیاسی گردید که ادامه روند سلب فضای تنفس از گروه ها و فعالین سیاسی آزادی خواه، کشور را در آستانه انفجاری اجتماعی قرار خواهد داد. از طرفی وضعیت اسفناک اقتصادی و تورم روز افزون ، بحران های ناشی از مسائل فراگیر اجتماعی همچون مسکن، ازدواج، اشتغال و بسیاری بحران های ریز و درشت دیگر که کشور درگیر آن است چشم انداز نه چندان روشنی را برای جامعه و خصوصـاُ نسل جوان نشان می دهد. گرچه ایستادگی فعالین دانشجویان و فعالین مدنی و اجتماعی در مقابل حملات سرکوبگرانه و بی خردانه دولت نهم تحسین برانگیز است اما این واقعیت آشکار شده است که ادامه این روند، زوال نهادهای مدنی، و خاموشی جنبش های اجتماعی را در پی و افزایش شورش های کورخیابانی ناشی از خشم و رنج را در پی خواهد داشت. سرگردانی مردم و ناتوانی در تامین نیاز های اولیه زندگی، سرخوردگی جامعه روشنفکری ،کرختی و رخوت حاکم بر فضای دانشگاه، گرایش بسیار زیاد نسل جوان به اعتیاد و مواد مخدر سایه یأس و نامیدی را بر سر جامعه افکنده است که در بخش زیادی از این معضلات رد پای سیاست های محمود احمدی نژاد را می توان دید.

افزایش روزافزون فساد، فقر، بیکاری، فاصله طبقاتی، ناهنجاری ها و معضلات اجتماعی، انزوا و تحریم های گسترده در عرصه بین المللی محصول دوران سیاه دولت نهم است. اینک بر اثر بحران های پیاپی و فراگیر؛ اقتصاد، اجتماع، سیاست و فرهنگ در وضعیتی آشفته اند و بدون شک ادامه این روند کشور را بیش از این در معرض مخاطرات جدی قرار می دهد که متاسفانه جبران آن توسط هیچ کسی امکان پذیر به نظر نمی رسد. برون رفت از این وضعیت حاد و نجات کشور نیازمند یک تصمیم گیری عقلانی از طرف همه ی گروه های اصلاح طلب و تحول خواه و همه علاقمندان کشور می باشد.

در آستانه انتخابات ریاست جمهوری دهم و خاتمه یافتن دوران سیاه محمود احمدی نژاد قرار گرفته ایم. برخلاف سی سال گذشته که همواره حاکمیت از آن به عنوان “شرایط حساس کنونی” یاد می کرد، اتفاقا در مقطع کنونی شرایط واقعا حساس گشته است. روی کار آمدن دولت محمود احمدی نژاد فصلی جدید را برای کشور رقم زد که متاسفانه انتظار می رود مردم عواقب وحشتناک آن را تا سالیان متمادی بپردازند.

اینک لزوم ایفای نقش تاریخی از سوی کلیه نیروهای آزادی خواه بیش از پیش عیان می گردد. ما معتقدیم حضور دوباره محمود احمدی نژاد موجب تشدید تمامی بحران ها و فروپاشی اجتماعی خواهد بود. با صدای بلند فریاد بر می آوریم احمدی نژاد باید برود. “نه به احمدی نژاد” و توقف روند فعلی می تواند تصمیمی عقلانی از طرف همه گروهها ، احزاب و فعالین سیاسی و مدنی آزادی خواه و اصلاح طلب باشد.



[۱] نزديك به ۳۰۰ استاد دانشگاه در اين مدت به طور ناخواسته بازنشست شدند.
حدود ۱۰۰۰ دانشجو ستاره دار شده اند كه ۳۰۰ تن از آنها سه ستاره بوده اند و از تحصیل در مقاطع تحصیلی بالاتر محروم شده اند.

قريب به ۷۰ تشكل دانشجويي در تعطيل يا فعاليت هايشان معلق شده است.

[۲] از جمله، می‌توان به موارد زیر اشاره کرد.
منحل کردن سازمان مدیریت و برنامه ریزی کشور و حذف شمار بسیار زیادی از کارشناسان از روند تصمیم گیری، چیزی که حتی مورد مخالفت مجلس شورای اسلامی هم قرار گرفته و بخشی از قانون گریزی هم مربوط به این امر است.
عدم تغییر ساعت رسمی کشور در آغاز بهار (در سال اول زمامداری آقای احمدی نژاد) که با توجه به هزینه زیاد آن سبب مداخله مجلس و تصویب قانون برای اجرای اجباری آن شد.
تغییر ساعات کار بانک‌ها و مقاومت در برابر تصحیح آن.
منحل کردن شوراهای عالی در کشور که باز موجب واکنش مجلس شد.
اعلام طرحهای زود بازده اقتصادی و ملزم کردن بانکها به اعطای تسهیلات ویژه برای اجرای آنها، که موجب افزایش نقدینگی، افزایش قیمت بی رویه مسکن و افزایش طلبهای معوقه بانک‌ها شد و در بهبود تولید صنعتی نیز نقش معناداری نداشت.
اجرای شتاب‌زده بخشی از طرح تحول اقتصادی، پیش از نهایی شدن و تصویب آن، و آمارگیری با هزینه زیاد که سرانجام آن را از مجلس پس گرفت.
محدود کردن مدیران به نیروهای “خودی”کم تجربه و هزینه آفرین.

[۳] افزایش جمعیت بیکاران کشور به بیش از چهار میلیون نفر و رسیدن به آستانه تحمل جامعه (نرخ بیکاری به ۱۲درصد افزایش یافته است)، رشد اقتصادی ۵.۶ درصدی (در حالی که براساس برنامه چهارم رشد اقتصادی ایران ۱۲.۲ درصد پیش بینی شده بود)، کسری بودجه ۴۴ هزار میلیارد توماني در سال ۸۸ (بنا به اعلام مرکز پژوهش‌های مجلس)، افزايش ۲۵ درصدي نرخ تورم، واردات (حدودا) ۱۲ میلیارد دلاري در زمينه محصولات كشاورزي که ۸/۲ میلیارد دلار آن برای ورود ۶ میلیون تن گندم و بقیه برای وارد کردن۲/۱ میلیون تن روغن نباتی، ۳/۱ میلیون تن شکر، ۱/۱ میلیون تن برنج، ۵/۴ میلیون تن علوفه و…بوده و … تنها گوشه اي مديريت اقتصادي دولت نهم است.
همچنين در گزارش تفریغ بودجه سال ۱۳۸۶، اعلام شده که در ۱۷۰ مورد از ۳۱۲ بند و تبصره‌قانون بودجه ۸۶ (یعنی ۵۴ درصد بندها یا اجزای تبصره‌ها) تخلف صورت گرفته است. در سال ۸۶ ، شرکت‌های دولتی، بانک‌ها و مؤسسات انتفاعی وابسته به دولت بیشتر از ۵/۲ برابر بودجه مصوب خرج کرده‌اند.
وارد کردن ۸/۵ میلیارد دلار فرآورده‌های نفت به جای ۸/۳ میلیارد دلار مجاز. این تخلف در دوسال گذشته به ۵ میلیارد دلار رسیده است. قانون گریزی در این مورد به قدری گسترده بوده است که رئیس مرکز پژوهش‌های مجلس آن را “دست بردن در جیب۷۰میلیون نفر”نامید.
قانون گریزی شدید قوه مجریه باعث شده است که سلامت اقتصادی ایران با ۵۴ پله سقوط، به رتبه ۱۴۱ در میان ۱۸۰ کشور برسد و از لحاظ شاخص‌های اشتغال و بیکاری، در سال ۲۰۰۷ ، در میان ۱۷۸ کشور جایگاه ۱۳۵ ام را داشته باشیم.
مطالبات معوقه بانک‌ها به ۳۰ تریلیون تومان رسیده که تنها ۳ تریلیون تومان وثیقه به وسیله بانک‌ها ضبط شده است.
رکود شدید صنایع چای، قند، نساجی و … با وارد شدن مهار گسیخته محصولات این صنایع از خارج.
وابستگی بیشتر تولید ناخالصی ملی به نفت، به علت عدم سرمایه گذاری در بخشهای دیگر. افزایش شکاف طبقاتی (نسبت درآمد دهک اول به دهک آخر ۲۱ برابر شده است.)


اسامی انجمن های اسلامی امضا کننده بیانیه

۱- انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه اراک
۲- انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تبریز
۳- انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه شیراز
۴- انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه زنجان
۵- انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه کاشان
۶- انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه همدان
۷- انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه کرمان
۸- انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه شریف
۹- انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه محقق اردبیل
۱۰- انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه نوشیروانی بابل
۱۱- انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه خواجه نصیر
۱۲- انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه شهید عباسپور
۱۳- انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی شیراز
۱۴- انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه سهند تبریز
۱۵- انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه مازندران
۱۶- انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه فروسی مشهد (فراکسیون مدرن)
۱۷- انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه چمران اهواز
۱۸- انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه سیستان
۱۹- انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه سبزوار
۲۰- انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه دامغان
۲۱- تشکل اسلامی دانشجویان اصلاح طلب دانشگاه بین المللی قزوین
۲۲- انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه اصفهان
۲۳- انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه ایلام
۲۴- انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه
۲۵- انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تربیت معلم
۲۶- انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه باهنر شیراز
۲۷- انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه لرستان
۲۸- انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه سمنان
۲۹- انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه ارومیه
۳۰- انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه رجایی
۳۱- انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه بیرجند
۳۲- انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی شهرکرد
۳۳- مجمع اسلامی دانشجویان دانشگاه سمنان
۳۴- انجمن اسلامی دانشجویان دموکراسی خواه دانشگاه تهران و علوم پزشکی تهران
۳۵- انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه کردستان
۳۶- انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه رازی کرمانشاه
۳۷- انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه صنعتی شیراز
۳۸- انجمن اسلامی دانشجویان دانشکده امور اقتصادی و دارایی
۳۹- انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه آزاد واحد کرج
۴۰- انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه شهرکرد
۴۱- انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه شاهرود
۴۲- انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه علامه طباطبایی
۴۳- انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه امیرکبیر
۴۴- انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی کاشان
۴۵- انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی هرمزگان
۴۶- انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه هرمزگان
۴۷- انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تربیت معلم تبریز
۴۸- انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه مهاجر اصفهان
۴۹- انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه آزاد واحد کاشمر
۵۰- انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی اصفهان
۵۱- انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی زنجان
۵۲- انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه هنر
۵۳- انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه صنعتی اصفهان
۵۴- انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه آزاد شهر تهران

۱۳۸۸ اردیبهشت ۲۳, چهارشنبه

آقای احمدی نژاد، ما هم شناسنامه آمریکایی می خواهیم

رکسانا صابری دختر شایسته ی ایالت داکوتا (miss dakota) در سال 1997 میلادی.



ایرج جمشیدی: آیا اگر بعد از ماجرای رکسانا صابری کسی بگوید ما هم شناسنامه آمریکایی می خواهیم، باید متعجب شد؟


رکسانا صابری با شناسنامه آمریکایی، پدری ایرانی و مادری ژاپنی بهمن ماه ٨٧ به جرم خرید مشروبات الکلی بازداشت شد، در زندان به فعالیت خبرنگاری بدون مجوز متهم شد و در نهایت به جرم جاسوسی برای دولت متخاصم آمریکا به ٨ سال زندان محکوم گردید.


اما به همگان آشکار بود او نه تنها ٨ سال بلکه حتی یکسال یا چند ماه هم در زندان باقی نخواهد ماند و عن قریب آزاد خواهد شد و البته همین پیش بینی هم درست از آب درآمد. چراکه رکسانا شهروند آمریکایی بود و بلافاصله دولت جدید آمریکا و در راس آن باراک اوباما رئیس جمهور و هیلاری کلینتون وزیر خارجه آمریکا واکنش شدید نشان دادند و خواستار آزادی رکسانا صابری شدند.


از آنجا که مادر رکسانا از تبار ژاپنی ها بود، چشم بادامی ها هم وارد عرصه شدند تا آنجا که وزیر خارجه ژاپن برای پیگیری پرونده به ایران آمد و در سخنانی عتاب آلود و آمرانه و دور از شئون دیپلماتیک خطاب به منوچهر متکی نارضایتی ژاپن و ژاپنی ها را به اطلاع ایران رساند. دعوای وزیر خارجه ژاپن با متکی تا آن حد بالا گرفت که ناچار کنفرانس مطبوعاتی مشترک وزارت خارجه دو کشور لغو گردید و وزیر خارجه ژاپن با حالت خشم تهران را ترک کرد. و البته وزارت خارجه هم ترجیح داد رفتار ناپسند و مغرورانه ژاپنی ها را آشکار نکند و از آن چشم پوشی کند!


در این میان رسانه های بین المللی واکنش گسترده یی به ماجرای رکسانا نشان دادند و به نوعی آنرا وارد کردن خبرنگاران به بازی سیاسی تهران- واشنگتن تفسیر کردند. و البته ایران زیر بار نرفت و رکسانا صابری را به جرم جاسوسی به ٨ سال زندان محکوم کرد. اما فقط یکی دو هفته زمان نیاز بود تا فشارهای سیاسی و بین المللی تاثیر گذار شود و در عین حال نامه محبت آمیز محمود احمدی نژاد - پیش از سفر به سوئیس برای سخنرانی در اجلاس ضد نژاد پرستی دوربان- درباره رکسانا صابری به قوه قضاییه منتشر شودکه در آن احمدی نژاد خواستار رسیدگی دقیق به پرونده و رعایت حقوق شهروندی رکسانا صابری شد!


و البته دادگاه تجدید نظر هم با سرعتی باور نکردنی به پیش بینی هایی موجود جامه عمل پوشاند و رکسانا را با استناد به رافت اسلامی و نیز ابراز ندامت از عمل مجرمانه اش « یعنی جاسوسی » تبرئه کرد و بلافاصله به او اعلام شد که می تواند از کشور خارج شود! و رکسانا هم از مقابل چشمان برخی دانشجویان فعالان زن و برخی کارگران که در بازداشت و در انتظار تشکیل دادگاه به سر می برند، وسایلش را جمع آوری کند و از زندان خارج شود! سئوال این است :در چنین وضعیتی به هفتاد میلیون نفر که فقط شناسنامه پر افتخار ایرانی دارند، چه احساسی دست می دهد؟ و آیا شایسته است با احساسات هفتاد میلیون ایرانی این چنین بازی کنیم.


به این ترتیب دوباره سوال ابتدای مطلب مطرح می شود: آیا اگر کسی بگوید شناسنامه آمریکایی می خواهد، باید تعجب کرد؟ نباید تعجب کرد: چون ما در ماجراهای مختلف از قبیل پرونده ملوانان انگلیسی که به تجاوز به خاک ایران متهم شدند، هاله اسفندیاری، کیان تاجبخش و جدیداً رکسانا صابری نشان داده ایم که با چه احترام و موشکافی عجیب و سرعت باور نکردنی به خواسته های طرف مقابل توجه می کنیم. ظاهرا فقط به این دلیل که (البته امیدواریم این گونه نباشد) شناسنامه طرف مقابل یا تماماً آمریکایی و انگلیسی و یا نیمه ایرانی- نیمه آمریکایی است! البته اشکالی ندارد که به پرونده چنین افرادی زود رسیدگی شود. ولی سوال این است که چرا فقط درباره چنین پرونده هایی برخی مقامات کشور وارد عمل می شوند تا به نوعی پرونده را ختم به خیر کنند و در مقابل هم اوباما و کلینتون پیام بفرستند که عمل شما بشردوستانه بود و دلگرم شدیم!


اکنون محمود احمدی نژاد باید پاسخ بدهد که چرا این چنین برای اتباع انگلیسی و آمریکایی نامه های محبت آمیز منتشر می کند، خواستار رسیدگی دقیق به پرونده آنان می شود اما در مقابل به درخواست ایرانیانی که یا در زندان هستند یا با مشکلات مشابهی مواجه هستند، نه تنها پاسخی داده نمی شود بلکه حتی خود را ملزم نمی داند به شهروندان ایرانی درباره ایفای وظایف قانونی اش از جمله این سوال ساده که در چهار سال گذشته با ٣٠٠ میلیارد دلار پول نفت چه کرده است، پاسخ بدهد. و وقتی هم مجلس در صدد ارسال گزارش تخلف یک میلیارد دلاری نفتی دولت به دادگاه برمی آید، مقامات دولتی از جمله رئیس جمهور سخت برآشفته می شود. آیا این همان موضوعی است که محمود احمدی نژاد از آن به عنوان افزایش شان ایران در داخل کشور و نظام بین الملل یاد می کند؟


آیا توجه نداریم با چنین پرونده سازی های سنگین از قبیل جاسوسی و سپس منتفی دانستن موضوع جاسوسی، بر وجهه بین المللی کشور و نیز نظام اطلاعاتی- امنیتی و قضایی ایران تأثیر منفی می گذاریم؟


مسئله بعدی این است در هر کشوری که بحث جاسوسی پیش بیاید، پیش از آنکه گیرنده اطلاعات محرمانه مورد مواخذه قرار بگیرد- که البته او هم مجرم است- دهنده اطلاعات که لابد از مقامات رسمی کشور است مورد محاکمه شدید قرار می گیرد.و فرد خاطی به افکار عمومی معرفی می شود ، چراکه به لحاظ قانونی اطلاعات محرمانه و طبقه بندی شده دراختیار مقامات رسمی است و یکی از وظایف و مسئولیت های مسئولان رسمی حفاظت از اطلاعات و اسناد محرمانه و طبقه بندی شده است. سوال این است که چه کسی به رکسانا صابری اطلاعات محرمانه داده است؟ اگر در هر کشوری که حداقل قانون در آن رعایت می شود، چنین اتفاقی رخ بدهد، نتایج آن می تواند تا سقوط دولت حاکم را در بر گیرد چرا که چنین دولتی در یکی از اصلیترین وظایفش یعنی حفظ اسرار و دور نگه داشتن اطلاعات محرمانه از دسترسی بیگانگان به آن ناتوان نشان داده است. اما ظاهراً در ایران مثل همیشه استثنا از بقیه جهان هستیم و آب از آب هم تکان نمی خورد و خود به دست خود شرایطی را پیش آورده ایم که اگر روزگاری واقعاً جاسوسی را دستگیر کردیم به این راحتی ها نتوانیم افکار عمومی داخل و خارج را قانع کنیم.


جمهوریت

۱۳۸۸ اردیبهشت ۲۱, دوشنبه

سخنرانی مایوس کننده ی میر حسین در دانشگاه مازندران



موسوی در مورد دانشجویان زندانی گفت: من زندان بان نیستم که در زندان را باز کنم تا کسی آزاد شود ولی می گویم به شعارم عمل خواهم کرد و شعارم “آزادی از ترس و رهایی از نیاز” است.

نماینده ی انجمن اسلامی گفت: آقای میرحسین موسوی می گویند با ابهام و کلی گویی سخن می گویید، اطرافیانتان می گویند این تاکتیکی است که مورد هجمه اقتدار گرایان قرار نگیرید، آقای موسوی احمدی نژاد نیز با همین تاکتیک و شگرد های انتخاباتی به روی کار آمد، اما آن چیزی که امروز در کشور ما وجود ندارد اعتماد میان ملت و دولت است که فریب آن تاکتیک های کثیف را خوردند. و امروز نا امید و سرخورده چشم انتظار رئیس جمهور دیگر هستند.
آقای موسوی ما تجربه ۸ سال دولت اصلاحاتی را داشتیم که رئیس آن در جایی که باید می ایستاد و از حقوق ملتی که به او رای داده بود دفاع می کرد راه سازش با قدرت طلبان و سرکوب گران را در پیش گرفت که این سیاست مصلحت اندیش جز یاس و ناامیدی و منتهی شدن به دولت دیکتاتوری همچون دولت محمود احمدی نژاد ثمره ای نداشت.

موسوی در جواب به 6 پرسش نماینده انجمن اسلامی گفت: “من ۲۰ سال سکوت نکردم و با بستن فله ای مطبوعات مخالفت کرده ام”. او همچنین گفت: “من صراحتا با اصلاح قانون اساسی مخالفم. من دیدم که چه کسی آن قانون اساسی را امضا کرد. من نمی گویم شما کافرید ولی این مواضع ما را به جایی درست نخواهد برد”. وی در ادامه گفت: “من کاملا به این قانون اساسی معتقدم و با آن وفادار خواهم ماند”.



خبرنامه امیرکبیر: میرحسین موسوی از کاندیداهای اصلاح طلب انتخابات ریاست جمهوری، امروز در مسجد دانشگاه مازندران (بابلسر) در برنامه ای شامل سخنرانی و پرسش و پاسخ با دانشجویان که از طرف انجمن اسلامی اساتید دانشگاه برگزار شد، حضور یافت.


در این مراسم که پیش از این قرار بود در دانشگاه صنعتی نوشیروانی بابل برگزار شود، بیش از ۱۵۰ نفر از دانشجویان دانشگاه صنعتی بابل نیز حضور داشتند. این دانشجویان پرسش هایی را خطاب به میرحسین موسوی آماده کرده بودند که پلاکاردهایی حاوی شعارهایی نظیر “مرگ بر طالبان، چه کابل چه تهران”، “دانشجوی زندانی آزاد باید گردد”، “نظارت استصوابی محکوم است”، “اصلاح قانون اساسی لازمه تحقق دموکراسی”، “آزادی مطبوعات حق مسلم ماست” و … دردست داشتند. ورود اعضای انجمن اسلامی دانشگاه نوشیروانی بابل با خواندن سرود یار دبستانی و شعارهای ” دانشجو می میرد ذلت نمی پذیرد” ، “محمود احمدی نژاد عامل تبعیض و فساد” ، “دانشجوی زندانی آزاد باید گردد” و “دانشجوی زندانی آزاد باید گردد” همراه بود.


به گزارش خبرنامه امیرکبیر مراسم با خوش آمد گویی و سخنرانی دبیر انجمن اسلامی مدرسان دانشگاه مازندران آغاز شد و پس از چند خوش آمد گویی دیگر میرحسین موسوی به ایراد سخنرانی کوتاهی پرداخت و در آن به نقد وضعیت موجود (بیش تر در زمینه اقتصادی) پرداخت.

...

سپس رضا عرب دبیر انجمن اسلامی دانشگاه مازندران به ذکر مشکلات فعالان دانشجویی در چهار سال گذشته پرداخت و نظر صریح موسوی را در مورد انجمن های اسلامی دانشجویان و دانشجویان زندانی جویا شد.


رضا عرب به عنوان دبیر تشکیلات انجمن اسلامی دانشگاه مازندران در آغاز صحبت خود به دانشجویان دربند دانشگاه امیرکبیر وبه طور خاص عباس حکیم زاده درود فرستاد. وی در صحبت های خود به مشکلات پیش روی دانشگاهیان در راستای ایجاد فضای باز آکادمیک اشاره کرد وگفت: جناب آقای مهندس موسوی از شما خواهش می کنم به دانشجویانی که در این چهارسال مورد برخورد تعلیق اخراج محرومیت از تحصیل قرار گرفتند توجه فرمایید. دانشجویانی که به جرم اصلاح طلبی وتحول خواهی از تمامی گروه های اجتماعی دیگر هزینه بیشتری در اصلاح طلبی و تحول خواهی داده اند. چشم انداز شما برای دانشجویانی که در این چهار سال، زندان را تبدیل به خانه ی دوم آنها کرده اند چیست» وی پس از آن با اشاره به مشاوران و تفکر دوگانه ای که بر ستاد میرحسین موسوی در زمینه مسایل آموزش عالی حاکم است، خواستار پاسخ صریح موسوی در باره ی آینده ی وزارت علوم در دوره ی مدیریت او کرد و حمایت دانشگاهیان از وی را منوط به رفع این دوگانگی در رفتار ستاد موسویاعلام کرد.


موسوی در این موارد پاسخ صریح نداد و در مورد دانشجویان زندانی گفت: من زندان بان نیستم که در زندان را باز کنم تا کسی آزاد شود ولی می گویم به شعارم عمل خواهم کرد و شعارم “آزادی از ترس و رهایی از نیاز” است.


تعداد زیادی از جمعیت شعار دادند “موسوی صراحت ، صراحت” که مورد توجه میر حسین قرار نگرفت و عده ای نیز شعار “احمدی پینوشه ایران شیلی نمی شه” را سر دادند که در این میان فرد میانسال از میان جمعیت روی صندلی رفت و فریاد زد “مرگ بر ضد ولایت فقیه” که با شعارهای “مزدور برو گمشو” و “بسیجی برو گمشو” و “توپ تانک بسیجی دیگر اثر ندارد” از طرف دانشجویان روبرو شد. موسوی پاسخ داد: من پایبندی خود را به ولایت فقیه اعلام می کنم و ماجراهای اخیر در مورد ادغام سازمان حج و زیارت نشان داد که چه کسانی به ولایت فقیه پایبندند.


سپس یکی از دانشجویان بسیجی دختر به داد و فریاد پرداخت و درخواست تریبون کرد که با خواهش موسوی به او تریبون داده شد. این دانشجو پرسید شما هنوز طرح روشن اقتصادی نداده اید ولی وعده ی جمع کردن گشت ارشاد را داده اید. ما باید به فکر غیرت خودمان هم باشیم. آیا مشکل اساسی مردم گشت های ارشاد است!


موسوی در پاسخ گفت: اگر تورم ۵۰ درصد بشود هیچ گشت ارشادی نمی تواند جلوی فساد را بگیرد. ریشه در جایی دیگر است و راه را اشتباه رفته ایم. من هنوز بر این وعده ام پایبندم.


به گزارش خبرنامه امیرکبیر یکی از فعالان حقوق زنان که دانشجوی کارشناسی ارشد رشته جامعه شناسی بود از موسوی درخواست کرد موضع صریح خود را درباره “کمپین یک میلیون امضا” و “پرونده رکسانا صابری” اعلام کند. اما موسوی از دادن پاسخ صریح اجتناب کرد و فقط به ذکر این موضوع پرداخت که خواهان عدم تبعیض بین زن و مرد است و با لایحه چند همسری مجلس مخالف است و با سهمیه بندی جنسیتی دانشگاه ها نیز مخالف است. موسوی در جای دیگر گفت که خواهان ایجاد فضای بازتر در فضای فرهنگی کشور من جمله بخش کتاب و سینما است.


در زمینه سیاست خارجی و رابطه با آمریکا ابراز کرد، شعار تغییر اوباما قدمی رو به جلوست و اگر گام های عملی مثبت نیز برداشته شود با آمریکا رابطه خواهیم داشت.

...

آخرین و پرشورترین قسمت پرسش و پاسخ مربوط به نماینده انجمن اسلامی دانشگاه صنعتی نوشیروانی بابل بود که مطالبات دانشجویان را بیان کرد که شدیدا مورد استقبال تمامی حضار قرار گرفت.


متن کامل سخنان نماینده انجمن اسلامی دانشگاه بابل بدین شرح است:

درود بر تمامی دانسجویان زندانی که نماد مقاومت جنبش دانشجویی هستند و درود بر دانشجویان ستاره دار که ستاره هایشان مدال افتخار هر دانشجوی آزاده ای است. درود بر صدها دانشجوی محروم از تحصیل و درود بر شما، آقای میرحسین موسوی که با شهامت پا به عرصه انتخابات گذاشتید.


آقای میرحسین موسوی می گویند با ابهام و کلی گویی سخن می گویید، اطرافیانتان می گویند این تاکتیکی است که مورد هجمه اقتدار گرایان قرار نگیرید، آقای موسوی احمدی نژاد نیز با همین تاکتیک و شگرد های انتخاباتی به روی کار آمد، اما آن چیزی که امروز در کشور ما وجود ندارد اعتماد میان ملت و دولت است که فریب آن تاکتیک های کثیف را خوردند. و امروز نا امید و سرخورده چشم انتظار رئیس جمهور دیگر هستند.


آقای موسوی ما تجربه ۸ سال دولت اصلاحاتی را داشتیم که رئیس آن در جایی که باید می ایستاد و از حقوق ملتی که به او رای داده بود دفاع می کرد راه سازش با قدرت طلبان و سرکوب گران را در پیش گرفت که این سیاست مصلحت اندیش جز یاس و ناامیدی و منتهی شدن به دولت دیکتاتوری همچون دولت محمود احمدی نژاد ثمره ای نداشت.


ملت ایران در برگه های رای خود نام کسی را به عنوان رئیس جمهور می نویسد که صراحت در گفتار، صداقت در رفتار و شجاعت در دفاع از خواسته های به حق آنان را در عمل اثبات کرده باشد. ما رئیس جمهوری نمی خواهیم که مجری انتخابات ننگینی چون انتخابات مجلس هفتم باشد که در آن بیش از ۴۰۰۰ نفر رد صلاحیت شدند. ما رییس جمهوری نمی خواهیم که وقتی در انتخابات تقلب شد تنها به خدا نامه بنویسد. ما به فردی رای می دهیم که با شجاعت از آرای ملت صیانت کند.


آقای موسوی سوالات ما زیاد است. لطفا یادداشت بردارید. خواهش می کنم به همه آنها جواب دهید.امیدواریم کمبود وقت را توجیهی برای ابهام در گفتارتان نکنید چون جواب صریح نیازی به اطناب و درازگویی ندارد.


۱- شما و ما می دانیم که به گفته آیت ا.. منتظری قائم مقام وقت رهبری بیش از ۴۸۰۰ زندانی سیاسی در سال ۶۷ در دادگاه های چند دقیقه ای محکوم به اعدام شدند.شما در آن زمان نخست وزیر ایران بودید. شخص سوم مملکت. مسئول دفاع از حقوق ملت. چه توضیحی درباره سکوتتان دارید؟ آیا این سکوت به معنای رضایت شما بود؟ باز هم تاکید می کنیم با صراحت پاسخ دهید.


۲- بیست سال سکوت کردید. بیست سالی که ملت در آن وقایعی همچون قتل های زنجیره ای و حادثه تلخ ۱۸ تیر را به چشم دیدند. آیا ضرورتی نداشت که شما به عنوان پیشکسوت عرصه سیاست کشور، موضعی را اتخاذ می کردید؟


۳- آقای موسوی قانون اساسی موجود ظرفیت هایی را برای تحقق آزادی و دموکراسی فراهم کرده است ولی از آن بیشتر ظرفیت های پرورش دیکتاتوری و قدرتمند شدن عده ای خاص و قلیل را دارد. آیا برای رعایت هر چه بیشتر حقوق شهروندی، حقوق بشر و تحقق آزادی و دموکراسی واقعی در کشور اعتقادی به اصلاح قانون اساسی دارید تا بیش از این شاهد سرکوب و دیکتاتوری نباشیم.


۴- امروز ملت ما حقوق مسلم زیادی دارد که توسط اقتدارگرایان نادیده گرفته می شود نظیر آزادی بیان، آزادی اندیشه، انتخابات و مطبوعات آزاد و ده ها مورد دیگر.ملت ایران حق دارد بعد از تحمل زجر و سختی سال ها جنگ و انقلاب و هزاران مصیبت دیگر زندگی مرفه و توام با آرامش داشته باشد. آقای میرحسین موسوی آیا شما نیز اعتقاد دارید باید همه حقوق مسلم ملت ایران قربانی دیپلماسی پرهزینه بر سر داشتن یک حق انرژی هسته ای شود؟ آیا شما هم می پندارید تحریم بر ملت ما و رفاه و آسایش آنها تاثیر ندارد؟


۵- آقای موسوی شما در سخنرانی هایتان این مژده را به مردم دادید که گشت های مخوف ارشاد را از خیابان های شهرهایمان جمع خواهید کرد و فرماندهان نیروی انتظامی در جواب شما اعلام کردند که این موضوع در حیطه اختیارات رییس جمهوری نیست و کسانی که در این باره اظهارنظر می کنند. از قانون بی اطلاع اند. برای تحقق این وعده خود چه پاسخی را برای ملت دارید؟


۶- و اما آخرین سوال: شما از دانشجویان زندانی حمایت کردید و ستاره دار کردن آنها را محکوم نمودید در حالی که اکثر این دانشجویان عضو طیف علامه دفتر تحکیم وحدت بودند شما سه هفته است که به درخواست ملاقات اعضای شورای مرکزی طیف علامه دفتر تحکیم وحدت پاسخی ندادید. چگونه این پارادوکس را تحلیل می کنید؟ نظر خود را به صورت شفاف و بدون ابهام در مورد طیف علامه دفتر تحکیم وحدت و ۵۲ انجمن اسلامی زیرمجموعه آن بیان کنید. آیا دولت شما این بزرگترین اتحادیه دانشجویی را به رسمیت خواهد شناخت؟

ما از شما ۶ سوال صریح و شفاف پرسیدیم و از شما ۶ جواب صریح و شفاف می خواهیم. از اینکه صحبت های من به درازا کشید و شما تحمل کردید تشکر می کنم.


موسوی در حالیکه از پاسخ دادن به سوال های نماینده انجمن اسلامی بابل طفره رفت، با لحنی آکنده از خشم اعلام کرد که این ۶ سوال بیش تر شبیه یک بیانیه است تا مطالبات.


وی گفت: “من ۲۰ سال سکوت نکردم و با بستن فله ای مطبوعات مخالفت کرده ام”. او همچنین گفت: “من صراحتا با اصلاح قانون اساسی مخالفم. من دیدم که چه کسی آن قانون اساسی را امضا کرد. من نمی گویم شما کافرید ولی این مواضع ما را به جایی درست نخواهد برد”. وی در ادامه گفت: “من کاملا به این قانون اساسی معتقدم و با آن وفادار خواهم ماند”.


از نکات قابل توجه این برنامه زمانی بود که نماینده انجمن اسلامی دانشجویان صنعتی نوشیروانی بابل مشغول پرسیدن سوال بود. در این هنگام مجری برنامه و ستاد میرحسین موسوی سعی می کردند تا میکروفون را از وی بگیرند که موفق نشدند ولی در عوض وقتی سوال نماینده انجمن درباره کشتار ۶۷ بیان می شد، صدای بلندگوها را به شدت کم کردند. نماینده انجمن اسلامی سه بار رو به میر حسین کرد و از او پرسید اجازه می دهید تا سوالاتم را ادامه دهم که هر سه بار میرحسین سرش را به پایین انداخت و حرفی نزد. این در حالی بود که میرحسین وقتی یک دانشجوی بسیجی درخواست تریبون کرده بود، گفت: “به او تریبون بدهید و بگذارید صحبتش را بکند”.


در انتهای این مراسم میرحسین موسوی به جای پاسخ دادن به سوالاتی که نماینده انجمن اسلامی صنعتی بابل مطرح کرده بود، از پاسخ گویی طفره رفت و در حالی که دانشجویان فریاد می زدند “میرحسین، ۶۷ ، جواب بده” سالن را ترک کرد.

دوشنبه ۱۴م اردیبهشت ۱۳۸۸

۱۳۸۸ اردیبهشت ۱۱, جمعه

گرامی داشت روز جهانی کارگر



شب بيدادگر نافرمان
به سر آيد گه صبح
گاه بيداري خلق
گاه برپائي حق
پينه بر پيشاني ست
پينه بايد بر دست
نور بايد در قلب
شعله بايد در چشم
با لباني پر خشم
همه فرياد كشيم
صبحدم نزديك است
و سپيده در صف


نگاهی به‌سابقه تاریخی
روز اول ماه مه سال 1886، درآمریكا بیش از چهارصد هزار كارگر برای كاهش زمان كار روزانه‌شان، از 14 ساعت به 8 ‌ساعت، دست به‌اعتصاب زدند. درروز سوم اعتصاب، پلیس كارگران را به‌گلوله بست، پنج كارگر كشته و عده‌یی مجروح شدند. روز چهارم ماه مه، كارگران به‌اعتراض دسته جمعی بزرگتری دست زدند كه درجریان آن چند تن از افراد پلیس، براثر بمبی كه به‌میانشان پرتاب شد، كشته شدند. پلیس رهبران اعتصاب را دستگیركرد. چهار رهبر اعتصاب پس از محاكمه اعدام شدند. اما مبارزه كارگران ایالات متحده بی ثمرنماند و نزدیك به‌پانصد هزاركارگر حق هشت ساعت كار روزانه را به‌دست آوردند. سه سال بعد در ژوئیه 1889، كنگره بین‌الملل سوسیالیست، درپاریس، تصمیم گرفت روز اول ماه مه را روز بین‌المللی همبستگی كارگران اعلام كند و هرساله مراسمی به‌این مناسبت برگزار نماید.


روز كارگر درایران
درایران جشن اول ماه مه، برای اولین بار، درسال 1299 برگزار شد. دردوره دیكتاتوری رضا شاه، این مراسم اغلب به‌صورت مخفیانه برپا می‌شد. بعد از سقوط رضا شاه، دوباره امكان برگزاری علنی این جشنها پیدا شد و بعضی از اسناد تاریخی از تظاهرات بزرگ اول ماه مه درسالهای 24 و 25 حكایت دارند. درسال 1331، به‌دستور دكتر مصدق، روز اول ماه مه عید كارگران و تعطیل رسمی اعلام شد. اما پس از كودتای ننگین 28 مرداد، مجددا این مراسم مخفیانه برگزار می‌شد. چندی بعد شاه روز تولد پدرش - 24 اسفند را روز كارگر اعلام كرد! ولی، با اوجگیری جنبش دانشجویی در داخل و خارج كشور و افشای ماهیت سركوبگر و فاسد رژیم درافكار بین‌المللی، شاه ناچار به‌عقب‌نشینی شد و روز اول ماه مه، به‌عنوان روز كارگر، تعطیل كارگری اعلام شد. درسالهای آخر حكومت شاه، از طرف اتحادیه‌ها و سندیكاهای فرمایشی، مراسمی به‌نام «روز كارگر» برای ستایش از به‌اصطلاح خدمات شاه به‌كارگران‌! برپا می‌شدكه مورد نفرت توده‌ها بود.


اعتصابهای مهم كارگران و زحمتكشان ایران
طبقه كارگر ایران طی بیش از نیم قرن گذشته، مبارزات خونینی را برای كاستن از شدت ستم و استثمار و احقاق حقوق اولیه خود به‌پیش برده است. گرچه رشد طبقه كارگر ایران، به‌لحاظ كمی، از دهه چهل آغاز شده، اما پیش از آن نیز كارگرانی كه درصنایع نفت و نساجی كار می‌كردند، مبارزاتی را از سر گذرانده اند. یكی از بزرگترین اعتصابهای كارگری اعتصاب سراسری یك صد هزار نفراز كارگران نفت جنوب، در23 تیرماه 1325 بود كه خواستهای سیاسی‌یی از قبیل تغییر استاندار وقت و عدم دخالت شركت نفت در امور داخلی ایران در برداشت. این اعتصاب مورد یورش و سركوب قرار گرفت و 46 كشته و 170 مجروح برجای گذاشت. درمورد عظمت این اعتصاب، دركتاب ”پنجاه سال نفت ایران” آمده‌: « از روی كمال انصاف و بی‌طرفی و حقیقت بینی باید گفت بهبود وضع كارگران نفت، درسالهای آخر عملیات شركت درایران، مرهون دو نكته اصلی بود: اول، آزادی بیان كه پس از خروج ارتش بیگانگان در ایران حاصل شد و كارگران توانستند وضع اسفناك و مشقت بار خود را تا حدی شرح دهند؛ دوم اعتصاب بزرگ 23 تیرماه 1325 كه قدرت عظیم آنها را برای گرفتن حق خود واضح و آشكار ساخت و به‌شركت فهماند كه دیگر ادامه رویه سابق محال است و باید سریعاً رفتار خود را تغییر دهد. قانون كار و بیمه‌های اجتماعی و تعیین حد‌اقل دستمزد و اصلاحات دیگری كه در سالهای اخیر كم و بیش درایران انجام گرفته، همه و همه مرهون اقدامات دسته جمعی كارگران نفت است».
این اعتصاب دولت انگلیس را به‌شدت دچار نگرانی كرد، چند كشتی جنگی به‌بنادر جنوب فرستاد و دیگر نیروهای نظامی خود را درمنطقه خلیج فارس آماده برای دخالت دروضعیت خطیر احتمالی كرد.
اعتصاب زحمتكشان كوره پزخانه‌ها در 23 خرداد 1338، به‌خاطر افزایش دستمزد، كه منجر به‌كشته شدن پنجاه كارگر - زن و مرد و كودك - شد و اعتصاب كارگران جهان چیت درسال 50 كه آن نیز توسط مزدوران رژیم شاه به‌خاك و خون كشیده شد، از نمونه‌های برجسته مبارزات كارگران هستند. اما اعتصاب كارگران و كاركنان صنعت نفت در سال 1357 و قطع صدور نفت ضربه كمرشكنی بود كه بررژیم سلطنتی وارد آمد و در پی آن قیام مسلحانه خلق، در 22 بهمن، نظام پوسیده شاهنشاهی را برای همیشه به‌گور سپرد.
بعد از انقلاب 57، كارگران و زحمتكشان ایران نیز مثل دیگر اقشار جامعه امید داشتند به‌حقوق منصفانه خود دست یابند
آنها براساس تجربه شوراها كه درروزهای قیام ضد سلطنتی شكل گرفته و پس از انقلاب نیز دركارخانه‌ها، ادارات، دانشگاهها و دیگر موسسات عمدتاً توسط سازمان مجاهدین ترویج می‌شد، خواستار این بودند كه هم‌چنان اداره امور به‌صورت شورایی و با مشاركت و نظارت خود كارگران و كاركنان باشد. رژیم ابتدا خود را ناگزیر از پذیرش شوراهای موجود دركارخانجات دید.سپس با طرح و نقشه مشخص، یك به‌یك به‌سراغ این شوراها و دست اندركاران آنها رفت و باتصاحب مدیریت كارخانه و مواضع كلیدی و گسیل و نفوذ دادن مزدوران خود، به‌تدریج شوراهای این كارخانه‌ها را به‌چنگ آورد و سپس به‌تصفیه، اخراج و یا به‌زندان افكندن رهبران قبلی ‌پرداخت. اگر تركیب كاركنان و شرایط و تعادل قوای محیط به‌او اجازه چنین كاری را نمی‌داد، با توسل به‌تهدید و تطمیع و یا پاپوش درست كردن، اقدام به‌انحلال شورای مزبور می‌نمود. سپس شورای فرمایشی و دلخواه خودش را تشكیل می‌داد و یا اگر شرایطش نبود، اساسا دستگاه شورا را بر می‌چید.
...

لینک به مطلب کامل در سایت مجاهدین خلق +