۱۳۸۷ آبان ۲, پنجشنبه

حوریان و دختران بهشتی - بخش یکم




«بهترین چیزهایی که مردم در دنیا و آخرت از آنها لذت می برند، لذت آمیزش و بهره برداری از زنان می باشد.» (وسائل ج 14 ص 10)

صد ها سال است که انسان ها خون یکدیگر را می ریزند تا به بهشت راه یابند. براستی بهشت چه دارد که این چنین شیفته ی آن شده اند؟ در این پست و سری پست های بعد می خواهم برادران مسلمان را با حوریانی که در قرآن و احادیث به ایشان وعده داده شده است آشنا سازم، خواهران مسلمان نیز با مشخصات رقیبان خود در بهشت آگاه شوند.
با خواندن مطالب زیر با طرز فکر و آمال و آرزو های اعراب 1400 سال پیش آشنا می شویم. به طور مثال آرزوی همبستر شدن با هفتاد حوری که سفیدی ساق پایشان از زیر هفتاد حله مشخص است و همیشه نیز باکره هستند. توان بدنیشان در کامیابی از زنان به اندازه ی صد نفر شود. داشتن ظرفهای طلا و نقره ی پر از یاقوت و مروارید و ...
این ها اوج لذت یک عرب در 1400 سال پیش و متاسفانه برخی مردمان در حال حاظر می باشد که برای دستیابی به این وعده ها حاظرند بکشند و کشته شوند.
من که با خواندن این مطالب بیاد سخنان فروید و دیگر بزرگان افتادم.

مطالب نیز از کتاب "بهشت و حوریان بهشتی"، (ناشر: شمیم گل نرگس) جمع آوری شده است.



حوریان و دختران بهشتی

حور جمع حورا است و حورا به دختر جوان و باکره و سفید و بسیار زیبا و سیاه چشم گفته می شود که دارای پستانهای بسیار زیبایی که گرد و تازه رسیده و کمی برآمده اند می باشند.

قرآن می فرماید:
«(برای پرهیزگاران)، دخترانی بسیار جوان و هم سن و سال، و جامهایی لبریز و پیاپی (از شراب طهور). در آنجا نه سخن لغو و بیهوده ای می شنوند و نه دروغی، این جزایی است از سوی پروردگارت و عطیه ای است کافی.» (سوره نبا آیه 33 تا 36)

*****

«برای بهشتیان، همسرانی پاک و پاکیزه است و جاودانه در آن خواهند بود.» (سوره بقره، آیه 25)
*****

«همسرانی پاکیزه برای بهشتیان خواهد بود و آنان را در سایه های گسترده (و فرح بخش) جای می دهیم.» (سوره نسا آیه 57)

*****

«نزد بهشتیان، همسرانی است که تنها چشم به شوهرانشان دوخته اند و همسن و سالند.» ( سوره ص آیه 51)

*****

«(بهشتیان) همسرانی از حورالعین (سیاه چشم و بسیار زیبا) دارند همچون مروارید در صدف پنهان. اینها پاداشی است که در برابر اعمال که انجام می دادند.» (سوره واقعه آیه 22 تا 24)

*****

«نزد بهشتیان همسرانی زیبا چشم است که جز به شوهران خود عشق نمی ورزند، گویی (از لطافت و سفیدی) همچون تخم مرغهایی هستند که (در زیر بال و پر مرغ) پنهان مانده (و دست انسانی هرگز آن را لمس نکرده است).» (سوره صافات آیه 48 و 49)

*****

«در آن باغ هایی بهشتی، زنانی هستند که جز به همسران خود غشق نمی ورزند و هیچ انس و جن پیش از اینها با آنها تماس نگرفته (و نزدیکی نکرده است).
پس کدامین نعمت های پروردگارتان را انکار می کنید؟!
آنها همچون یاقوت و مرجانند.
پس کدامین نعمت های پروردگارتان را انکار می کنید؟!» (سوره الرحمن آیه 56 تا 61)

*****

«در آن باغ های بهشتی، زنانی نیکو خلق و زیبایند،
پس کدامین نعمت های پروردگارتان را انکار می کنید؟!
حوریانی که در خیمه های بهشتی مستورند،
پس کدامین نعمت های پروردگارتان را انکار می کنید؟!
هیچ انس و جن، پیش از ایشان با آنها تماس نگرفته (و دوشیزه و باکره اند)،
پس کدامین نعمت های پروردگارتان را انکار می کنید؟!
این در حالی است که بهشتیان بر تخت هایی تکیه زده اند که با بهترین و زیباترین پارچه های سبز رنگ پوشیده شده است». (سوره الرحمن آیه 70 تا 76)

*****

پیامبر اکرم (ص) فرمودند: «اگر زنی از بهشت، در شبی تاریک از آسمان مشرف شود و در دنیا نظر کند برتر از ماه شب چهارده نور افشانی می کند و بوی خوش او به همه ی اهل زمین می رسد.» (لئالی ص 502)

*****

پیامبر اکرم (ص) فرمودند: «همانا بهشتیان به چیزی بیشتر از نکاح اشتها ندارند و لذت نمی برند.» (لئالی ص 503)

*****

در حدیثی بدین مضمون آمده است که: «بهترین چیزهایی که مردم در دنیا و آخرت از آنها لذت می برند، لذت آمیزش و بهره برداری از زنان می باشد.» (وسائل ج 14 ص 10)

*****

و نیز در حدیثی آمده است که: «توان بدنی انسان در کامیابی از زنان به اندازه صد نفر می گردد.» (کنز العمال ج 14 ص 468)

*****

حضرت علی (ع) فرمودند: «حق تعالی حوریان را با درختان بهشت خلق کرده است. و ایشان را برای شوهرانشان که در دنیا آفریده و در قصرها و خیمه های ایشان ساکن گردانیده، چنانچه فرموده است: «حوریانی که در خیمه های بهشتی مستورند.» (سوره الرحمن آیه 72 : "حور مقصورات فی الخیام.")
هر یک از آن حوریان، هفتاد حله پوشیده اند و سفیدی ساق ایشان از زیر هفتاد حله معلوم است مانند شراب سرخ که در میان آبگینه سفید معلوم می شود یا رشته ی سفید که از میان یاقوت سرخ ظاهر می باشد.
از جماع با هر یک از آن حوریان لذت صد مرد را می یابد که هر یک چهل سال خواهش مجامعت داشته باشند و برایشان میسر نشده باشد.
آن حوریان همیشه جوان و همسن وسال هستند و باکره اند و بعد از مجامعت، بکارت ایشان عود می نماید و چنانند که خدا در قرآن مجید ایشان را وصف نموده که: «نیکو اخلاق و نیکو روی هستند» (سوره الرحمن آیه 70 "فیهن خیرات حسان")، «هیچ انس و جنی پیشتر با آنها نزدیکی نکرده است» (سوره الرحمن آیه 74 "لم یطمثهن انس قبلهن و لا جان.")، «ایشان در صفا مانند یاقوت و در سفیدی مانند مروارید هستند» (سوره الرحمن آیه 58 "کانهن الیاقوت و المرجان") و بدرستی که در بهشت نهری هست که در دو طرفش کنیزان بسیاری ایستاده اند.
پس پروردگار مهربان به آنها امر می فرماید" «به بندگان من تمجید و تسبیح و تحمید مرا بشنوانید.»
پس ایشان صدا بلند می کنند و به سرود و الحان و نغمات و ترجیعات که خلایق هرگز مانند آنها نشنیده باشند. پس اهل بهشت از استماع آن نغمه ها به شادی و طرب می آیند.» (بحار الانوار ج 8 ح 205)

*****

رسول اکرم (ص) فرمودند: "گاه هست که مومنی بر تخت خود تکیه داده است، ناگاه شعاع نوری او را فرا می گیرد. در آن حال به خدمتکاران خود می گوید: "این شعاع تابان از کجا بود؟"
ایشان می گویند: "این نور حوریه ای است که هنوز تو او را ملاقات نکرده ای. آن حوریه از شوق لقای تو از خیمه ی خود سر بیرون کرد و به تو نظر کرد، او خواهان تو شده است و محبت تو بر او غالب گردیده است و چون تو را دید که بر تخت تکیه داده ای از کثرت شوق و فرح، متبسم شد و آن شعاعی که مشاهده نمودی و نوری که تو را گرفت از سفیدی و صفا و پاکیزگی و نزاکت دندانهای او بود."
پس دوست خدا می گوید: "او را رخصت دهید که از منزل خود فرود آمده و به نزد من بیاید."
چون دوست خدا این را می فرماید، هزار ملازم و هزار کنیز اقدام می نمایند و این بشارت را به حوریه می رسانند. و او از خیمه ی خود فرود می آید و هفتاد حله آراسته به طلا و نقره و مزین یه مروارید و یاقوت و زبرجد و ملون به مشک و عنبر به رنگهای مختلف در بر دارد. از لطافت به حدی باشد که مغز استخوان ساقش از زیر هفتاد حله معلوم می باشد و قامتش هفتاد ذراع و عرض کتفهایش ده ذراع باشد. چون نزدیک دوست خدا رسد خادمان ظرفهای طلا و نقره ی پر از یاقوت و مروارید و زبرجد را بیاورند و نثار او کنند. آنها مدتها دست در گردن یکدیگر در آورند و خستگی و ملالی برایشان بوجود نمی آید." (بحار الانوار ج 8 ص 157 ح 98)

ادامه دارد ...

۱۳۸۷ مهر ۱۷, چهارشنبه

زنان علی بن ابی طالب



سخن از نسب علی علیه السلام
وی علی پسر ابوطالب بود. نام ابیطالب عبد مناف بود، پسر عبدالمطلب بن هاشم ابن عبد مناف مادر علی علیه السلام فاطمه دختر اسد بن هاشم بن عبد مناف بود. (تاریخ طبری)


سخن از وصف علی بن ابی طالب
اسحاق بن عبدالله گوید : از ابو جعفر محمد بن علی پرسیدم : وصف غلی علیه السلام چگونه بود؟ گفت : « مردی بود تیره و پر رنگ، با چشمان درشت و شکم بر آمده، و سر طاس، مایل و کوتاهی. » (تاریخ طبری)


خودتان قضاوت کنید، کدام یک از عکس های فوق به روایت فوق نزدیک تر است.


شیعیان علی را در حد خدا می پرستند، من هم سعی می کنم شما را از جنبه های دیگر زندگی او آگاه سازم. مدام دم از عدالت علی زده می شود، بسیاری صحت تاریخی ندارد و برخی هم اساسا ارزش نیست ولی از آنجایی که علی انجام داده برای شیعیان مقدس جلوه می کند. به عنوان مثال برادر کور و فقیرش اشتباهی مرتکب شده و ظاهرا از او چیزی ناحق می خواهد، اگر نمی خواهد از اموالی که از ملل دیگر غارت کرده اند و بعد نامش را بیت المال نهاده اند به فقیر بدهد از جیب خودش بپردازد، اگر خودش ندارد، برود کار کند، اگر نمی خواهد خودش را بزحمت بیاندازد او را نصیحت کند. ایشان که خیرشان نمی رسد حداقل شر مرساند. ذغال کف دست آدم نابینا نهادن دیگر چه حرکتیست؟

اصلا نمی دانم ما ایرانیان شیعه 1400 سال است که با نام علی و فرزندان علی بیمار شفا می دهیم، خوب آسمان به زمین می آمد که لطف می کرد بجای ذغال یک مقدار ناقابل از آب دهن یا بینی و یا ... بر چشم این بیچاره می مالید تا بینا می شد؟!

بعد اگر بگویند وحشی عده ایی موضع می گیرند، آخر ذغال کف دست گذاشتن حرکتی وحشیانه است یا خیر؟ البته احتمالا این حرکت در مقابل با سر بریدن هفتصد هشتصد انسان در یک روز یک تذکر کوچک و پند آموز بحساب می آید و شاید نشانه ی متمدن شدن ایشان بوده!


انسان نیازها و تمایلات مختلفی دارد، یکی از این نیازها، نیازهای جنسی ست. به نظر من این که هر کسی چگونه نیازهای زندگیش از جمله نیازهای جنسیش را برطرف نماید مربوط به خود اوست، ولی وی باید روشی را انتخاب کند که حق دیگران را ضایع ننماید.

یکی از مشکلات دین مبین اسلام از نظر من این است که مرد با هر چند زن که خواست (در شیعه 4 عقد و تعدادی نامعلوم صیغه، در تسنن 4 عقد ) بخوابد ولی زنانش فقط حق دارند فقط با او باشند، بعد از جدایی مرد دقایقی بعد می تواند با زنی دیگر باشد، ولی زن جدا شده باید عده ( تقریبا 40 روز ) نگه دارد.

یا باید رابطه ی میان زن و مرد یک به یک باشد، و یا اگر قرار شد طرفی با چند نفر باشد، طرف مقابل هم حق انجام چنین کاری را داشته باشد.


سخن از همسران و فرزندان علی

نخستین زنی که گرفت فاطمه دختر پیمبر خدا صلی الله علیه و سلم بود که جز او زنی نگرفت تا در گذشت. از فاطمه حسن و حسین را داشت. گویند فرزند دیگری از او داشت به نام محسن که در خردسالی در گذشت، با زینب کبری و ام کلثوم کبری.

پس از فاطمه ام البنین دختر حزام را به زنی گرفت که عباس و جعفر و عبدالله و عثمان را برای وی آورد که با حسین علیه السلام در کربلا کشته شدند و به جز عباس دیگران دنباله نداشتند. لیلی دختر مسعود بن خالد را به زنی گرفت و عبید الله و ابوبکر را برای وی آورد که به گفته ی هشام بن محمد در طف با حسین کشته شدند.

و نیز اسمای خثعمی دختر عمیس را به زنی گرفت که به گفته ی هشام بن محمد، یحیی و محمد اصغر را برای وی آورد، چنانکه هم او گوید دنباله نداشتند اما به گفته واقدی اسما یحیی و عون را برای علی آورد. بعضیها گفته اند محمد اصغر از کنیزی زاده بود. واقدی نیز چنین گفته است، به گفته وی محمد اصغر با حسین کشته شد.

و هم علی بن ابیطالب، از صهبا، ام حبیب دختر ربیعه بن بجیر بن عبد که از جمله اسیران خالدبن ولید در اثنای حمله به عین التمر بود عمر و رقیه را آورد. عمر چندان بزیست که به سن هشتاد و پنج سالگی رسید و یک نیمه میراث علی علیه السلام از آن وی شد و به ینبع در گذشت.

و هم او علیه امامه دختر ابوالعاص بن ربیع را که مادرش زینب دختر ابو العاص بن ربیع را مادرش زینب دختر پمبر خدا صلی الله علیه و سلم بود به زنی گرفت که محمد اوسط را آورد.
محمد اکبر که او را محمد بن حنیفه گویند نیز فرزند علی بود که از خوله دختر جعفر بن قیس از بنی حنیفه. محمد بن حنیفه به طایف در گذشت و ابن عباس بر او نماز کرد.

و هم او علیه السلام ام سعید دختر عروه بن مسعود ثقفی را به زنی گرفت که ام حسن و رمله کبری را از او آورد،

هم او از زنان مختلف دخترانی داشت که نام مادرانشان را نگفته اند. از جمله ام هانی و میمونه و زینب صغری و رمله صغری و ام کاثوم صغری و فاطمه و امامه و خدیجه و ام کرام و ام سلمه و ام جعفر و جمانه و نفیسه که همگی دختران علی علیه السلام بودند و مادرانشان کنیزان مختلف بودند.

و هم او علیه السلام محیاه دختر امروالقیس بن عدی بن اوس کلبی را به زنی گرفت که دختری برای وی آورد که به خردسالی در گذشت.
واقدی گوید : دخترک به مسجد می آمد بدو می گفتند دایی هایت کیانند؟ می گفت : وه وه یعنی کلب (سگ).

واقدی گوید: پنج کس از فرزندان علی دنباله داشتند حسن و حسین و محمد ابن حنفیه و عباس پسر کلابی و عمر پسر زن تغلبی. (تاریخ طبری)


الا هم صل الی محمد و آل محمد، خوب گوش شیطون کر ظاهرا تموم شد! خدا پدر و مادر ابن ملجم و بیامرزه و گرنه خدا می دونه چقدر دیگه من بدبخت باید تایپ می کردم. خوبه تونستن ایرانو غرارت کنن و گرنه کدوم حقوق و منبع درآمده که بتونه این همه زن و بچه و کنیز و سیر کنه؟


چند نکته این روایت دارد، که شاید به علت طولانی بودن به آن ها دقت نکرده باشید.

در کتب اهل تسنن خوانده بودم که فاطمه مریض شد و مرد و کسی کتف او را نشکسته، در اینجا هم بیان شده که محسن در خردسالی مرده است. " گویند فرزند دیگری از او داشت به نام محسن که در خردسالی در گذشت"

نام فرزندان علی، که در بین آن ها "ابوبکر، عمر، عثمان" دیده می شود، پس روابطشان از ابتدا با هم بد نبوده و اگر هم در آینده بد شده بخاطر جنگ بر سر خلافت بوده است.

بجز عباس برادران ناتنی دیگرش از جمله "جعفر و عبدالله و عثمان و محمد اصغر و عبید الله و ابوبکر" نیز با حسین کشته شدند، شایسته است که حکومت حداقل در مراسم عذاداریش یادی از فرزندان علی بکنند، ولی این یاد همراه با آوردن نام "ابوبکر" و "عثمان" است.

لیست بالا نام تمام زنان علی نیست. " هم او از زنان مختلف دخترانی داشت که نام مادرانشان را نگفته اند."


به نظر من این تعداد زن و کنیز ( که تعداد آن ها هم مشخص نیست ) نشانه ی میل جنسی بالا و تمایل به تنوع در رابطه ی جنسیست. شاید از نظر علی پرستان, علی برای کمک کردن به این زنان آن ها را به زنی می گرفته، ولی این حرف منطقی نیست، مگر برای کمک کردن به یک زن حتما باید با او همبستر شد؟

اصلا شاید به همین علت به برادر نابینای خود کمک نکرد!